اخرین اخبار و مدارک از بیگانگان فرازمینی و عجایب شگفت انگیز گوشه و کنار دنیا
تاریخ : دو شنبه 25 / 3 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

 

جدید‌ترین تصویری که هابل به زمین ارسال کرده، یکی از واضح‌ترین و با‌کیفیت‌ترین تصاویری است که تاکنون از مسیه 57 به ثبت رسیده است.

براساس گزارش فاکس‌نیوز، این سحابی زیبا که به سحابی حلقه شهرت دارد با جزئیاتی بسیار ظریف و دقیق در این تصویر به نمایش درآمده و ساختار آن که تاکنون درحد نظریه باقی مانده بود را آشکار کرده است.

به گفته ناسا، گازهای رنگارنگی که در اطراف این سحابی دیده می‌شوند توسط ستاره‌ای درحال مرگ در مرکز سحابی ایجاد شده‌اند. در این تصویر این گازهای رنگی با موادی ناشناس که درسرتاسر حلقه رنگی پراکنده شده‌ پرشده‌اند. ستاره مرکزی کوتوله‌ای سفید و بقایای ستاره‌ای مشابه خورشید است که سوخت آن چند هزار سال پیش به پایان رسیده است.

 

ستاره‌ها با ازدست دادن سوخت هیدروژنی خود دچار تورم شده و لایه خارجی اتمسفر آنها به درون فضا پراکنده می‌شود. این گازهای منبسط شونده گازی در سحابی حلقه اکنون به وسعتی برابر یک سال نوری رسیده‌اند.

اخترشناسان با بررسی این تصاویر جدید هابل مرکز آبی رنگ سحابی که از اتمهای هلیوم به وجود آمده را به یک توپ فوتبال تشبیه کرده‌اند. رگه‌های تیره تر درون حلقه سرخ‌رنگ ستون‌هایی از گازهایی متراکم‌تر هستند و درخشش سبز‌رنگ سحابی به واسطه اتم‌های اکسیژن و هیدروژن ایجاد شده‌اند،‌درحالی که درخشش سرخ تحت تاثیر نیتروژن قرار دارد و نارنجی تیره نیز به واسطه سولفور ایجاد شده‌است.

برای دانلود این تصویر زیبا و دقیق از سحابی حلقه اینجا کلیک کنید.

منبع: hamshahrionline.ir


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: واضح‌ترین , تصویر , تاکنون , سحابی , حلقه , دیده‌اید ,
تاریخ : دو شنبه 25 / 3 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

ساعت 21:45 شب گذشته حرکت مشکوک و تعجب انگیز شی نورانی از جنوب به سمت شمال، شهر آوج به سمت قزوین در فاصله نزدیک به زمین مشاهده شد.

به گزارش جوان، ساعت 21:45 شب گذشته حرکت شی نورانی  از جنوب به سمت شمال، شهر آوج به سمت قزوین در فاصله نزدیک به زمین مشاهده شده است.

این شی به رنگ سفید، به اندازه و پرنورتر از از ستاره  در حال حرکت بوده است.

شی نورانی مشکوک این بار در قزوین و خراسان

همچنین شی نورانی دیگری ساعت 4 نیمه شب در آسمان روستای کوشه بردسکن در خراسان رضوی مشاهده شد که بعد از 15 ثانیه از دیده ها محو شد.

سال گذشته نیز در آسمان بيشتر شهرهاي کشور از جمله شهرهاي تبريز, همدان , شيراز, کرج , کرمانشاه , شاهرود , مشهد و تهران اینگونه اشیا نورانی و مشکوک رويت شده بود و کارشناسان و افراد اظهار نظرهای متفاوتی را داشته اند.

باشگاه خبرنگاران نوشت سال گذشته وزارت اطلاعات استان قزوین هم رويت اين شئي شامگاه پنج شنبه هجدهم خردادماه در قزوين را تاييد کردند .

ديده شدن اينگونه اجسام نوراني در سالهای قبل هر از چندگاه  خبرساز می شود به طوري که برخي گمانه زني ها و ساده باوري مردم  باعث رواج شایعات می شود.

برخی گفته اند ماجراي اين شي به آزمايش موشک بالستيک بين قاره اي روسي به نام توپول -ام بوده است که از نظر کارکرد شباهت بسياري با پرتابگرهاي دومرحله ي يا سه مرحله اي فضاپيماها دارند با اين تفاوت که مقصد نهايي آن ها به جاي مداري در فضا , نقطه اي بر زمين است .

اینگونه اشیا در آسمان برخی کشورهای خارجی نیز دیده می شود . شبکه راشاتودی  در اینباره نوشته است:  بسیاری می‌گویند که این شی نورانی «یوفو» است، اما سئوال این جاست که ایا انها می توانند این چنین سریع حرکت کنند.

در ابتدا، این شی حدود یک هفته پیش در «سالت لیک سیتی» واقع در «یوتا» آمریکا دیده شد.این شی سپس در لهستان، یونان و اسلواکی هم ظاهر شد.

فیلم های منتشر شده از این پدیده نشان می دهد که این یوفو در نقاط مختلف جهان به صورت همزمان ظاهر شده است . مسیر به جا مانده از حرکت این شی کروی به مانند هیچ یک از وسائل ساخت انسان نیست.

این شی گاهی اوقات به رنگ قرمز و گاهی به رنگ نارنجی دیده شده است. همچنین، این پدیده بسیار سریع حرکت می کرده است . شاهدان عینی می گویند، زمانی که این پدیده ظاهر شد، باران سنگینی رخ داده است.

شی نورانی مشکوک این بار در قزوین و خراسان

البته سال گدشته نیز همین اتفاق در آسمان چند شهر رخ داد که در نهایت مشخص شد که رزمایش سراسری پدافند غیرعامل به منظور ارزیابی واحدهای پدافندی کشور شب گذشته با موفقیت کامل به اجرا درآمده و lحتمال دارد مشاهده اشیای نورانی مربوط به این موضوع بوده باشد هرچند که با گذشت دقایقی احتمال ارتباط اشیاء نورانی با این رزمایش رد شد.

به گزارش روابط عمومی ستاد پدافند غیرعامل کشور ، شب گذشته با هدف ارزیابی آمادگی واحدهای پدافندی کشور رزمایشی سراسری با عنوان طلوع فجر برگزار و با موفقیت کامل انجام شد.

رزمایش مذکور که بدون اطلاع قبلی واحدهای پدافندی انجام شد ، با عکس العمل بموقع و مناسب کلیه واحدها مواجه گردید و با موفقیت کامل به پایان رسید.

شی نورانی مشکوک این بار در قزوین و خراسان

این پدیده در کشورهای منطقه از جمله ایران، آذربایجان، سوریه، ارمنستان، لبنان، قزاقستان، اسراییل مشاهده و توسط مردم و نهادهای امنیتی در این کشورها گزارش شد.

این در حالیست که شبکه آمریکایی ان بی سی ، شیء نورانی دیده شده را مربوط به آزمایش موشک بالستیک قاره پیمای روسیه اعلام کرده است.

درباره مشاهده این شی در شب گذشته هنوز  هیچ مرجع رسمی اظهار نظر نکرده است.

م  . ن : این شی نورانی در چند شهر دیگر هم رویت شده. پارسال هم تقریبا در چنین تاریخی بود که شی نورانیی در آسمان دیده شد .


|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: شی نورانی , مشکوک , قزوین , خراسان ,
تاریخ : چهار شنبه 23 / 2 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

تاریخ کشف: 2013April

مکان کشف: مریخ

بوسیله: NASA Spirit Rover, sol 1220

این برای من (ScottCWaring) در facebook فرستاده شد و باید تصدیق کنم که امکانش هست. واقعا باید با ذهن باز به چیزهایی که به پژوهش در تمدنهای فرازمینی ربط دارد پیش بروید. شخصیکه این تصویر را در facebook برایم فرستاد متوجه چیزی سکه مانند در سطح مریخ شد و وقتیکه من در تصویر زوم کردم, بله بنظر شبیه یک سکه میماند. سکه ها میتوانند برای ده ها و صدها هزار سال نیز دوام بیاورند, پس این یک سکه است؟! شما چه فکر میکنید؟

 Spirit : Panoramic Camera : Sol 1220

منبع ناسا:

http://marsrovers.jpl.nasa.gov/gallery/all/2/p/1220/2P234663574EFFATF3P2561L6M1.HTML

منبع: http://www.ufosightingsdaily.com


|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: کشف , سکه های باستانی , سطح مریخ ,
تاریخ : یک شنبه 6 / 2 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

خبر داغ داغ!

دوشنبه، یازدهم فوریه 2013، اصابت صاعقه به کلیسای سنت پیتر بازیلیکا، تنها ساعاتی پس از آنکه پاپ بندیکت شانزدهم در خبری شگفت آور که گوشه و کنار جهان را در شوک فرو برد اعلام داشت در 28 فوریه از رهبری   یک میلیارد و صد میلیون  کاتولیک های جهان کناره خواهد گرفت.

زمان مشخص شده برای کناره گیری (استعفا) در نظر برخی کاتولیک ها عجیب می نماید، خصوصاً به این خاطر که پاپ به دقت در انتخاب تاریخ ها از منظر ارزش نمادین آنها مشهور است. قطعاً نشانه ای در کار است.

کاتولیک ها و همچنین نظریه پردازان توطئه، با تأکید بر زمانبندی بی نقص برخورد صاعقه، با تمام نیرو در حال رمزشکنی از این امر هستند.

END OF DIVINE DARKNESS

( در این عکس که بوسیله ی فیلیپو مونته فورته گرفته شده، گنبد کلیسای سنت پیتر در هوای طوفانی مورد اصابت مستقیم صاعقه قرار گرفته است. برخورد صاعقه به گنبد همچون برافروختن شمعی در کلیسا نشان داده شده است.)

واتیکان در واکنش به مستندی برساخته از پرونده های سرّی درباره ی فساد و رشد گناه در واتیکان، به رسانه ها تاخت. به نظر می آید که عدم رعایت فرامین ششم و هفتم (اشاره به ده فرمان موسی) در میان گروهی از کشیش های طالب قدرت شایع شده است، و نیز یکی از عوامل دخیل در استعفای پاپ می باشد.

مطلع شده ایم که رسوایی های بیشتری در راه است.

آیا پاپ بعدی، پایانی بر این (دوران) ظلمت الهی خواهد بود؟

 

قاضی خوفناک وارد می شود!!

کناره گیری ناگهانی پاپ، میلیونها نفر را به پیشگویی قرن دوازدهم «سنت مَلکی» که به پیشگویی «آخرین پاپ» معروف شده، سوق داده است.

مَلکی در پیشگویی اش به سال 1139 میلادی، میگوید که تا پیش از رسیدن« روز داوری» 112 پاپ دیگر انتخاب خواهند شد. بندیکت صد و یازدهمین پاپ است. آخرین پاپ، که «پیتر رومی» خطاب شده، می تواند بازگشت «سنت پیتر» به عنوان اولین و آخرین حاکم کلیسا باشد. (بر اساس الهیات رومی، غنوسیه بر این عقیده اند که جیمز(یعقوب) برادر عیسی، اولین رهبر کلیسا بوده است.)

چیزی به آمدن صبح (پایان کار) نمانده است در حالی که واتیکان همچنان دست به کار شکار انسان است.

روشن بینی اسقف مَلکی شامل پایان گرفتن دوران کلیسا نیز هست:

« در زمان آزار رسانیِ نهایی کلیسای رومی، پیتر رومی به حکومت خواهد رسید، که جماعتش را از میان بسیاری آزمایش های سخت پیش خواهد برد، که پس از آن شهر هفت تپه نابود شده، و قاضی خوفناک مردم را به قضاوت خواهد نشست. پایان.»

مسیحیان بر این باورند که این قاضی، همان عیسی است که بر اعمال تمام زمینیان قضاوت خواهد کرد، و در «بزرگترین و مهیب ترین روز خدا» (مَلکی 4:5)، یعنی روز داوری، بر مبنای اینکه با موهبت حیات بشری چه کرده ایم، عاقبت مان را به ما اعطا خواهد کرد.

هر چشمی او را خواهد دید. (مکاشفات 1:7)

« زیرا که پسر انسان قصد دارد که در سایه ی شکوه پدرش به همراه فرشتگانش قرار گیرد، و آنگاه هر شخصی بر اساس آنچه بدان عمل کرده است پاداش خواهد دید.» (متی 16:27)

مسیحیان برای هر اندیشه، هر عمل و هر رفتاری که در مدت زمان حیات داشته اند مورد حسابرسی قرار خواهند گرفت.

اگر احیاناً همه چیز را از خاطر برده اید نگران نباشید. همه چیز ثبت و ضبط شده است. (به قول دانشمندان، هر چه باشد، در واقعیتی شبیه سازی شده زندگی می کنیم.)

نشانه ها

آیا عیسی، قاضی روز داوری، در راه است؟

آیا باید این پیشگویی را جدی بگیریم؟

«پیشگویی آخرین پاپ» که برخی مدرسیون آن را مقدس میدانند، در نظر افراد دیگری که آن را بعنوان موردی جعلی مربوط به قرن شانزدهم، رد می کنند، دارای شبهات زیادی است.

اما با توجه به آنچه که در ایران می گذرد، یعنی جایی که مسلمانان شیعه از جمله محمود احمدی نژاد در تلاش برای تعجیل در ظهور منجی اسلام (مهدی) – که عیسی همراهی اش می کند- هستند، باید احتمال اینکه سلسله رویدادهای جهانی همچون دستگاههای بازی Slot Machine در لاس وگاس پشت سر هم اتفاق بیفتند، محل پرسش و بررسی قرار بگیرد.

پیش از آنی که فکرش را بکنیم 888 نشانه (عدد عیسی) را می توانیم نظاره کنیم.

گفته شده است که در روز داوری نشانه هایی در آسمانها خواهد بود و نیز «نشانه ی پسر انسان» ظاهر خواهد شد، یعنی «پسر انسان بر مرکب ابرهای آسمان خواهد آمد، با قدرت و شکوه بسیار.» (متی 24:36)

من هنر مسیحی یی که مسیح را سوار بر ابرهای آسمان و بر فراز پسر انسان ترسیم می کند در کتابم راز صهیون و ابزار روز داوری بررسی کرده ام. این هنر، عیسی را در حالی نمایش می دهد که وی سوار بر مرکاواه (ارّابه تخت؛ تخت گردون) از راه می رسد. تصور می شد که تخت مرکاواه وسیله ی نقلیه ای هوایی است که خداوند سوار بر آن آسمانها را در می نوردد. (مزامیر 18:10). همچنین تصور میشد که پیامبران خدا بر این ارّابه ها می رانند. (همان، 6).

حزقیال در روشن بینی مهیب اش از کالسکه ی خداوند به صورت وسیله ی نقلیه ای پرنده با «چرخهایی در میان چرخهای دیگر» یاد می کند، و تخت ارّابه را زنده، یعنی موجودی ارگانیک یا وجودی زنده توصیف می کند. (حزقیال 10:15) چرخ ها به سرعت می چرخیدند و تلألویی زرد رنگ داشتند.

این تخت/ماشین پرنده ی معمّا گونه، به اشتباه یوفو یا سفینه ی فضایی مجهز تلقی شده است. در حالیکه به وضوح به عنوان نوعی موجود ارگانیک/ زنده توصیف شده است.

بررسی بیشتر در این رابطه  http://www.williamhenry.net/jdd.html

END OF DIVINE DARKNESS

تصویر: عیسی قاضی روز داوری کلیسای سنت الیاس، بخارست، رومانی.

عیسی سوار بر اوفانیم (چرخهای) مرکاواه (تخت ارابه) به پرواز درآمده. مریم و یحیی تعمید دهنده در جناحین او هستند.

« آنگاه که پسر خدا در شکوه خویش می آید، و تمام فرشتگان همراهش اند، در آن زمان بر روی سریر با شکوه خویش خواهد نشست. همه ی ملل در پیشگاه  او جمع خواهند شد. و او مردم را از همدیگر تفکیک خواهد کرد، همانگونه که چوپان گوسفندان را  از بزها جدا می کند. و او گوسفندان را در سمت راست قرار داده، و بزها را در سمت چپ قرار می دهد. سپس پادشاه (عیسی) به آنهایی که سمت راستش هستند میگوید «بیایید، ای کسانیکه مورد لطف پدرم قرار گرفته اید، در قلمروی که از آغاز دنیا برایتان آماده شده است جای بگیرید»… بعد به آنهایی که در سمت چپش قرار دارند میگوید «از من دور شوید، ای نفرین شدگان، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگانش فراهم شده است فرو روید»… و اینها به مجازات ابدی روانه خواهند شد، در حالیکه درستکاران رهسپار حیات ابدی.» (متی 25:31-34-41-46).

END OF DIVINE DARKNESS

تصویر: مارکلا دیمیترووا «عیسی قاضی روز داوری» 2011.

نماینده ی تمثال سبک بیزانسی

کلیسای قدیمی سنت پانکراس، لندن، بریتانیا

 END OF DIVINE DARKNESS

تخت ارابه یا مرکاواه حزقیال.

حزقیال بیان می کند که تخت مرکاواه ِ یهوه همانطور که در اطراف و اکناف آسمانها بر روی چهار چرخ و در معیّت کروبیان پرواز می کند، دارای معابر ( یا شاید منزلگاهها) گوناگونی است. (حزقیال 10: 16-21; 10:2-19  و دانیال 7:9). این تصویر برخلاف عقیده ی بعضی افراد، یوفو نیست، بلکه یک وسیله ی نقلیه ی ارگانیک و سبک است.

انسانی آتشین مزاج بر روی تخت بود، که با رنگین کمان محصور شده بود. (حزقیال 4, 26-28).

ملزومات ظهور (ادوات مسیحایی)

همانطور که در کتاب ابزار روز داوری به تفصیل بیان شده، دو چیز در رابطه با بازگشت عیسی قطعی است. یکی اینکه، کتاب اعمال (اعمال رسولان) میگوید عیسی همانگونه که رفت باز میگردد (اعمال رسولان 1:11). دیگر آنکه، این اتفاق (ظهور) صورت نمی پذیرد مگر عیسی یا برادرش جیمز (یعقوب) ابزار یا نمادهایی را که از ملزومات ظهورند فراهم آورند. ملزوماتی که به «اتی مازیا» یا همان اورنگ آماده شده برای ظهور مجدد مسیح مشهورند.

در هنر مسیحی که به روز داوری می پردازد، این ادوات در کنار عیسی به تصویر در آمده اند. زیرا که از آنِ او هستند. این ادوات مشتمل است بر: تابوت عهد (که طبق معتقدات اسلام نشان و مُهر مهدی است)، صلیب، شنل نور، ظرف حاوی مانا (مائده ی بهشتی که در سفر موسی به همراه قومش قوت غالب آنان بود؛ ر.ک ارابه ی خدایان، اریک فون دنیکن- مترجم)، کوزه ای محتوی روغن مقدس، و ملزوماتی دیگر.

اتی مازیا نشان (نماد،مُهر، ابزار) پسر انسان می باشد که قابل مشاهده در آسمان است.

همانطور که در کتاب روز داوری نشان دادم، این دستگاه نسخه ی کامل تابوت عهد است، و نیز نسخه ی اصل صلیب مصلوب شدن عیسی. هر دو یک چیز اند. این دستگاه «گمشده» در روز داوری یکپارچه خواهد شد.

چه کارهایی از این دستگاه بر می آید؟

یکی از کارهایش اینست که صهیون زمینی را به صهیون آسمانها می پیوندد.

هنر مسیحی مربوط به روز داوری، به وضوح بیان می کند که اتی مازیا در اصل «جایگاه پهلوگرفتن» تخت مرکاواه است که قاضی عیسی بر فراز آن تجلی خواهد کرد.

عیسی در زمان بازگشت به زمین، مرکاواه خودش را بر روی آن می نشاند. زیرا که اورنگ پادشاهی زمینی اوست.

در نمونه ی زیر، قاضی عیسی بر فراز اتی مازیا، و در حالیکه سوار بر تختی بالدار می راند نشان داده شده است. تختی بالدار که درون حلقه های مرکزی کرمچاله-مانند است. این همان ابری است که پسر انسان سوار بر آن خواهد بود. صورتی در مینا ابرها به ما نشان داده شده است. هیرونیموس بوش، پسر انسان را همچون مجرای نوری که زمین و آسمان را به هم می پیوندد، در رؤیا دید.

عیسی در انجیل یوحنا 1:51 این نکته را به وضوح بیان میکند، و می گوید «حقیقت را به شما می گویم، درهای آسمان را باز خواهید دید، در حالیکه فرشتگان خدا بر فراز پسر انسان بالا و پایین می روند».

 END OF DIVINE DARKNESS

پسر انسان، اثر هیرونیموس بوش

END OF DIVINE DARKNESS

این ادوات مشتمل است بر تابوت عهد (که طبق معتقدات اسلام نشان و مُهر مهدی است)، صلیب، شنل نور، ظرف حاوی مانا، کوزه ای محتوی روغن مقدس، و دیگر ملزومات.

END OF DIVINE DARKNESS

«فرزند انسان در میان ابرهای آسمان ظهور میکند، با قدرت و شکوه بسیار» (متی 24:36).

ابر، معبر یا رسانایی است به نام  پسر انسان که قاضی عیسی از طریق آن سفر میکند.

ذیل ابر/معبر، اتی مازیا قرار دارد که نشان پسر انسان است.

END OF DIVINE DARKNESS

قاضی عیسی، سوار بر حلقه های بالدار معروف به مرکاواه یا ارابه-تخت.

پایین تر از او، اتی مازیا یا اورنگ آماده شده برای ظهور مجدد مسیح قرار دارد، که بوسیله ی فرشتگان محافظت می شود.

این ادوات و ابزاری است که هدفش بازکردن معبر یا راه عبوری بر زمین، به منظور از راه رسیدن قاضی است.

END OF DIVINE DARKNESS

همانطور که در کتاب ابزار روز داوری گفتم، حواریون زنده شده ی مسیح قطعات اتی مازیا را به هم متصل کرده و خودآگاهی-هایشان را به آن می پیوندند. این نقش موزائیک حواریون را در حالی نشان میدهد که خودشان را با خودآگاهِ تخت مسیح تطبیق میدهند. شعله ی بالای سرشان نمایانگر خودآگاهیِ تبلور یافته است.


چه جای دهشتناکی است اینجا!

اساساً قاضی خوفناک، به نام قاضی دهشتناک نیز بدو ارجاع شده است. این نامگذاری منطبق است بر زمینه ی «روز دهشتناک خدواند».

این عبارتی است که یعقوب پس از بیداری از رؤیایی که در آن از نردبان بهشت (معروف به پسر انسان) بالا رفته بود، استفاده کرده است. او گفت: «چه جای دهشتناکی است اینجا». «این چیزی نیست مگر دروازه ای به سوی خدا، و این دروازه ای است به سوی آسمان» (سفر پیدایش 28: 10 تا 19). فوق العاده / دهشتناک = دروازه ای به سوی خدا.

پس از بخش مربوط به برج بابل، یهوه خدای عهد عتیق، زبان انسان ها را دگرگون (مبهم) ساخت. لغت بابل در اصل به معنای «دروازه» بوده است. کاتبین یهود آن را به «ابهام» و «بی معنایی» تغییر دادند. لغت دهشتناک به جای فوق العاده، تعبیر شد به ناجور، خطرناک، و هولناک. از آن زمان، بشریت از بالا رفتن از نردبان آسمان یا بازگشایی دروازه ی ستاره ایِ درون خودمان که راهنمای ما به سوی خداست، هراس داشته است.

عیسی در روایت اولیه ی داستان جام مقدس، ملقب به «پادشاه ترس» شده است (فرانسه، 717 ب.م)؛ که اشاره دارد به نور یا وجود (فوق العاده قدرتمند و مقدس) ترسناکش، و به خودآگاهی کیهانی یی که کلامش ناقوس وار برخواهد انگیخت. «باشد که پسر انسان به جستجو بر آید و گمشده را بیابد» (لوقا 19:15).

آشکار شدن این معرفت (دانش) طلسم تاریکی ِ جهل را خوهد شکست، قلب ما را با آتش مقدس شعله ور ساخته و از اساس متحول مان خواهد کرد. بر ترس غلبه می کنیم، بر وحشت فائق می آییم، و همصدا با نور/ارتعاش مسیح همچون چراغهایی از نور، و به مثابه فرشتگان مسیح بر روی زمین خواهیم زیست. بالا رفتن از نردبان آسمان (بهشت) بالاترین پاداش زمینی ما در قبال این خدمتگزاری است.

کسی که شایسته باشد اجازه ی گذر از دروازه ی بهشت را به دست می آورد.

و نیز برای کسی که این فرصت گرانبهای متولد شدن در کالبد انسانی را هدر داده است بلیط یکطرفه ای است به جهنم.

اگر پیشگویی «آخرین پاپ» را جدی بگیریم، میگوید زمان آن رسیده که برای آمدن این قاضی فوق العاده قدرتمند و پادشاه ترس آماده شویم.

زمان آن است که چراغ دلمان را بیفروزیم زیرا فرض بر آن است که افروخته گردد.

ستاره ی عظیم و ستاره ی دنباله دار آیزون

جان فون آکن از مؤسسه ی تحقیقات و روشنگری، پیشگویی آخرین پاپ سنت مَلکی را به این شعر نوستراداموس مرتبط می داند:

ستاره ی عظیم به مدت هفت روز شعله ور خواهد بود

ابری طلوع دو خورشید را زمینه ساز خواهد شد

سگ عظیم الجثه تمام شب زوزه سر خواهد داد

زمانی که پاپ بزرگ مسندش را تغییر می دهد

سده ی دوم: شعر چهل و یکم

برخی معتقدند که این پیشگویی سخن از رویداد اختری غیرمعمولی سخن میگوید. آیا به ستاره ی بزرگ (ستاره ی سگ/سیریوس) اشاره دارد که قرار است هفت روز شعله ور باشد؟

یا می تواند ستاره ی دنباله دار باشد و یا ستاره ای که در حال تبدیل به ابرنواختر است؟ طبق اشعار نوستراداموس پاسخ ستاره ی دنباله دار است.

ستاره ی دنباله دار آیزون (که مغز انسان می تواند آن را صهیون بخواند؛ ISON/SION)وارد می شود.

آیزون / صهیون که ملقب است به ستاره ی دنباله دار قرن، قطعه ای از صخره ای فضایی پوشیده در میان ابری از غبار و گاز است که در حال حاضر با سرعت زیاد درست پشت مدار مشتری فضا را در می نوردد.

آیزون در اواخر سال 2013 یعنی در زمانی که در نزدیکترین حالت ممکن نسبت به خورشید قرار می گیرد این قابلیت را دارد که نمایشی خیره کننده را در معرض دید قرار دهد. به طور بالقوه ممکن است شارژ الکتریکی بین خورشید و ستاره ی دنباله دار برقرار شود، که البته خورشید هم اکنون نیز نسبت به حضور ستاره ی دنباله دار واکنش نشان میدهد.

 END OF DIVINE DARKNESS

این ستاره ی دنباله دار در مقایسه با ستاره ی دنباله دار هالی، از نظر محققین نمایش خیره کننده ای را ارائه می کند که حتی امکان دارد نمایش ستاره ی دنباله دار هالی در 1997 را پشت سر بگذارد.

آیزون، در 28 نوامبر 2013 از میان اتمسفر خورشید می گذرد در حالیکه تنها کمی بیش از یک میلیون کیلومتر با سطح خارجی آن فاصله دارد. ممکن است جان به در نبرد، اما اگر به سلامت گذشت، با دنباله ای خیره کننده پدیدار خواهد شد.

دانشمندان مدعی اند که درخشش آن، ماه را تحت الشعاع قرار می دهد. چند هفته پیش از کریسمس 2013، آیزون حتی در روز روشن هم با چشم غیرمسلح قابل مشاهده خواهد بود، و همچون پدیده ی آسمانی عظیمی به نظر خواهد آمد. دنباله ی چهل هزار مایلی اش چنان شعله ور می نماید که گویی موهایش آتش گرفته اند. (این ستاره ی دنباله دار به صورت قطعات مجزا نیز می تواند دیده شود، که ممکن است آن را شبیه «رشته ای از مروارید» بنمایاند).

آنچه بیش از هر چیزی فریبنده است گمانه زنی های دانشمندانی است که معتقدند آیزون می تواند حتی در روز روشن در نزدیکی خورشید نیز مرئی باشد، هر چند برای مدتی کوتاه.

آیا سپس همچون «خورشید دوم» پدیدار نخواهد شد؟

آیا آیزون همان ابری است که نوستراداموس می گفت دو خورشید را پدید می آورد؟

مسلما قابلیت این را دارد که اینگونه تعبیر شود. همچنین قابلیت متصاعد کردن گاز را دارد (قابلیتی که ستاره های دنباله دار دارند). ستاره ی دنباله دار «النین» را به خاطر دارید؟ پیشگویی 1999 پادشاه ترس نوستراداموس را به خاطر دارید؟

بله، پادشاه ترس را به یاد داشته باشید.

همانطور که آیزون را در ذهن داریم، بیایید ببینیم کتاب مقدس درباره ی ظهور مجدد عیسی چه گفته است. اول اینکه، گفته شده که او قاضی خواهد بود.

دیدن بخش های بعدی که ظهور عیسی برای اجرای داوری را همچون پدیدار شدن ستاره ی دنباله دار توصیف می کند خالی از لطف نیست:

END OF DIVINE DARKNESS

مدار یکسان آیزون با ستاره ی دنباله دار عظیم سال 1680، بیانگر آن است که آیزون نیمه ی دیگر آن شیء کیهانی است.

تصویر: نقش برجسته ی آلمانی از وقوع ستاره ی دنباله دار 1680 که در 1707 منتشر شده است.

END OF DIVINE DARKNESS

نقش برجسته ی آلمانی از ستاره ی دنباله دار 1680

END OF DIVINE DARKNESS

ستاره ی دنباله دار 1680

END OF DIVINE DARKNESS

پاریس، 1683.

نقش برجسته ی مسین، ستاره های دنباله دار را در اشکال شمشیر مانند در اندازه ی 14×21 سانتیمتر مربع نشان میدهد؛ نوشته ی پشت اثر به زبان فرانسوی از ماله: «توصیفی از کیهان».

«…آنگاه که سرورمان عیسی از آسمان با فرشتگان قدرتمندش در آتشی شعله ور پدیدار می گردد» (تسالونیان 1:7).

«آنگاه دیدم که درهای آسمان گشوده شد، آنجا را بنگر، اسبی سفید! آن که بر پشتش نشسته صادق و درستکار خوانده می شود و در راستای عدالتخواهی قضاوت می کند و به جنگ می پردازد. چشمانش همچون شعله ی آتش است، و بر روی سرش تاجهای بسیار دارد، و گفته اند نام او را که هیچکس جز خودش نمی داند. شنلی غرقه به خون بر تن دارد و نامی که بدان خطاب می شود کلمه خدا است. و لشکریان بهشت، آراسته در صفوفی منظم، پاک و بی آلایش، سوار بر اسبهایی سفید دنباله روی اویند. از دهانش شمشیری تیز و برنده بیرون می آید که با آن همه ی ملل را از پای در می آورد، و با عصایی آهنین بر آنان حکمرانی خواهد کرد. شیره ی جان ها را با آتش غضب خداوند قهار خواهد کشید. بر روی شنل و بر روی رانش نامی نوشته شده است، پادشاه پادشاهان و سرور سروران.» (مکاشفات 16-19:11)

عیسی در آتشی شعله ور و با شمشیری در دهانش که برای از پا در آوردن ملل به کار می رود پدیدار خواهد شد.

بسیاری از توصیفات ستاره های دنباله دار در آسمان، آنها را همچون شمشیرهایی که از آسمان میگذرند به تصویر کشیده اند! حتی اشعیا 24 شمشیر خداوند را دارد که در آسمان دیده می شود و برای قضاوت گناهان سکنه ی زمین نازل می شود… در 1843 جوزف اسمیت ظهور مجدد عیسی را به پدیدار شدن ستاره ای دنباله دار یا یک سیاره مرتبط دانست.

بر طبق پیشگوییهای اسلامی ستاره ای با دنباله ی درخشان پیش از ظهور مهدی از شرق ظاهر خواهد شد.

آیا این همان آیزون است؟

ستاره ی بزرگ انسان ستاره ای است

من معتقدم که شعر نوستراداموس یک پیشگویی است و می تواند جور دیگری نیز تفسیر شود.

ستاره ی بزرگ انسان ستاره ای (مذکر یا مؤنث) است که در اناجیل غنوسی تجلی و شعله ور شدنش به مدت هفت روز ذکر شده است.

شعر نوستراداموس به ما می گوید که این موجود پدیدار خواهد شد و هفت روز با چنان درخششی خواهد سوخت که همگان درخشش نور حقیقت را ببینند.

به نظر من، نوستراداموس پدیدار شدن موجودی فرا طبیعی ،یعنی یک انسان تجسم یافته (شبح)، را در شهر رم توصیف می کند. انسان تجسم یافته، انسانی نورانی است.

این مورد با تاریخ استعفای پاپ مطابق است.

بندیکت به خاطر وقف خودش به مریم باکره مشهور است. 11 فوریه روز جشن بانوی ما مریم مقدس است، که یادآور اولین تجسم (ظهور) مریم باکره ی مقدس بر سنت برنادت سوبیروس، در 11 فوریه 1858 است.

با توجه به شاهدان ظهورات مریم، این رویدادها (ظهورات) گاهی چند دقیقه و گاهی چندین ساعت به طول انجامیده اند. بانوی زیتون یا بانوی نور، ظهور مریم در میان جمعیت بسیاری بود که از دوم اپریل 1968 به مدت دو تا سه سال در منطقه ی زیتون در شهر قاهره ی مصر اتفاق می افتاد.

معجزات و شفا یافتن های بسیاری در زمان این ظهورات گزارش شده اند. البته شکاکین مدعی اند که نور دیده شده صرفاً توهّم معتقدانی است که در خوردن شراب کمی زیاده روی کرده اند.

همانطور که در کتاب راز صهیون نوشتم، توصیفات این ظهورات مریم مرا به این نظر سوق داد که مریم به طرزی فرا طبیعی همچون یک شبح یا موجودی با پیکر رنگین کمانی تجلی کرده است. هنر کاتولیکی بدن نورانی او را همچون ستاره به تصویر کشیده است.

او به مانند فرشتگان سرافیم در آتش عشق به خالق شعله ور است.

در واقع، اعتقاد من بر این است که انسان ستاره ای عضوی از جامعه ی موجودات مشتعل یا سرافیم (سراف ها) است. سرافیم که به مارهای بالدار یا شعله ور ِ خِرد و حکمت نیز معروفند بر عرش خدایی منزل دارند. آنها آنقدر درخشان می سوزند که آن کس که نا آماده درصدد برقراری ارتباط با یکی از آنها برآید، در خطر خاکستر شدن قرار میگیرد. آنان که پاکترین قلبها را دارند با این ارتباط مبدّل به سرافیم شده  به دیگر فرشتگان ملحق می شوند، و تنها انسان است که برای صهیون آسمانی کامل می نُماید (عبریان 12:23).

END OF DIVINE DARKNESS

«ستارۀ بزرگ برای هفت روز خواهد سوخت»

آیا این اشاره دارد به موجود زنده ای ستاره مانند، که احتمالا مؤنث است؟

 END OF DIVINE DARKNESS

END OF DIVINE DARKNESS

 

در قرن دوازدهم، سنت فرانسیس آسیزی (1226-1181) به مشاهده ی تجسم عیسی مسیح شهرت یافت. عیسی همچون یک سِراف در مقابل فرانسیس تجلی یافت، در حالیکه زخمهای میخ صلیبش با اشعه های نورانی بر بدنش شعله می کشید. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به بلاگ RISING COAST TO COAST AM، مطلب 20 دسامبر 2010، مراجعه کنید.

END OF DIVINE DARKNESS

این دیوارنگاره ها متعلق اند به کلیسای REDEMPTORIS MATER (مادر رستگاری بخش)، که درست پشت درهای ساختمان محل اقامت پاپ قرار دارد. این نمازخانه برای استفاده ی اختصاصی پاپ منظور شده است. سبک آن نمایشگر تصویرسازی الهام گرفته شده از سبک بیزانسی است، که پدیدار شدن تخت و عیسی را از میان معبری سرخ همچون آتش یا دروازه ی ستاره ای به تصویر می کشد. پیام نقش موزائیکی که مسیح را درست بالای تخت نشان می دهد کاملا واضح است.

END OF DIVINE DARKNESS

 

تخت، همان دروازه ی ستاره ای است.

END OF DIVINE DARKNESS

END OF DIVINE DARKNESS

23 فوریه 2013: در این عکس که بوسیله ی روزنامه ی واتیکان (L’Osservatore Romano) منتشر شده است، پاپ بندیکت شانزدهم (سمت راست تصویر)، پیام خود مشتمل بر خلوت گزینی روحانی به مدت یک هفته را در کلیسای مادر رستگاری بخش در واتیکان ایراد می کند.

END OF DIVINE DARKNESS

تجلی مسیح. او در میان ستاره ای با شش شعاع نور که پیکرش را در حصار خود گرفته اند، تجلی میکند. شش شعاع نور با شش بال سرافیم مطابقت دارد.

ابری که دو خورشید را پدیدار می کند

تجلی انسان ستاره ای بیانگر ابر و دو خورشیدی است که پدیدار می شوند.

این ابر، ابری درخشنده است که توسط عیسی در خلال «بزرگترین معجزه اش» یعنی تغییر شکل یافتن، نمایان می شود. در خلال این رویداد، عیسی به انسان ستاره ای تغییر شکل یافته و مجددا به حال اول باز میگردد.

هنر مسیحی عیسای تغییر شکل یافته را با پیکری ستاره مانند به تصویر می کشد. معبر دایره ای شکل پشت سرش اشاره دارد به «ابر»ی که در کتاب مقدس آمده است. این همان وسیله ی صعودش به آسمان و نیز وسیله ی بازگشت اوست.

دو خورشید، موسی و الیاس هستند، یعنی دو پسر صهیون، که در زمان تغییر شکل یافتن عیسی در جوارش پدیدار میگردند.

این دو، شاهدان مکاشفات (رویدادهای آخرالزمان) اند.

«آیا اینها را نمی شناسید؟… این دو، تدهین شدگانند، که در کنار سرور کل زمین ایستاده اند.» (زکریا 14-4:13). دو شاهدی که سوخت چراغهای دیگران را فراهم می آورند. (احتمالا اشاره دارد به روشن کردن چراغ دلها که پیشتر گفته شد-مترجم).

اینها عاملان آشکارسازی نهایی اند.

ظهورشان سبب زوزه کشیدن سگ عظیم الجثه در تمام طول شب خواهد شد. این همان سگ سیاه است، سگ شکاری جهنم، که تمام شب زوزه سر خواهد داد، زیرا با ظهور قاضی عیسی، راز غلبه بر مرگ و دستیابی به حیات جاودان بر همگان آشکار خواهد شد.

سپس کاهن بزرگ (پاپ اعظم) سرزمینش را تغییر خواهد داد.

بلی، جشنی گسترده به پا خواهد شد.

دوران ظلمت الهی سر خواهد آمد.

من

|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: پایان , دوران , ظلمت , سنت مَلکی , نوستراداموس , آخرین , پاپ , فرارسیدن , قیامت ,
تاریخ : جمعه 4 / 2 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه
«چند توصیف از انفجارات هسته ای در متون باستانی»
ضمن تشکر ویژه از آقای حسن عزیز برای ارائه پست قبلی یعنی «دانش هسته ای, انفجارها و رآکتورها در دوران باستان», که اینجانب را نیز واداشت تا ارائه گر چند متن از متون باستانی بشوم که واضحا نمایانگر انفجارات هسته ای باستانی هستند. اینها تنها بخشی از نشانه های یک وجه بزرگتر یعنی یک star war در گذشته های خیلی دور منظومه شمسی ما هستند که نه تنها روی سیاره زمین, بلکه حتی روی ماه و بیشتر سیارات دیگر منظومه شمسی منجمله ونوس و مریخ وجود دارند. گودالهای بزرگ و خیلی بزرگ زیادی در بیشتر نقاط کره زمین و منجمله ماه و….. وجود دارند.
http://s2.picofile.com/file/7727427953/OS_1.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727429244/OS_2.jpg
نشانه هایی وجود دارند که کمربند سیاره ای مابین Mars و Jupiter در حقیقت یک سیاره ای در گذشته بوده که برای برخی دلایل منهدم شده است. حتی در متون کهن و باستانی هم نشانه های انفجارات نیمه هسته ای و هسته ای را میتوان یافت.
در واقع خیلی از گودالهای بزرگ روی سیاره زمین مربوط به انفجارات هسته ای باستانی اند. برای دهه ها, دانشمندان جاری در شگفتی بوده اند که چطور بعنوان مثال, یک شهاب سنگ باندازه کافی قدرتمند وجود داشته که توانسته گودال Barringer در Arizona (عکس زیر- سمت راستی) را ایجاد کند, طوریکه هیچ اثری از تکه های سنگ ذوب شده شهاب سنگ فرضی پیدا نیست, گودالی (عکس زیر – سمت راستی) با پهنای 1.2 کیلومتر و عمق 170 متر با لبه های به ارتفاع 45 متر, که بوسیله یک شهاب سنگ فرضی ایجاد شده, اما هیچ اثری از تکه های سنگ ذوب شده شهاب سنگ فرضی پیدا نیست, نه در داخل خود گودال, نه مایل ها دور از آن, و نه حتی صدها مایل دورتر از مرکز آن گودال(؟!؟!؟!) طوریکه انگار آن سنگ آسمانی فرضی مسبب بروز این گودال مذکور در هوا ناپدید شده باشد. و این داستان cover upئی است که البته برای مردم ساخته اند. مثل خیلی داستانهای cover up دیگر که برای مشاهدات واقعی UFOهای ETها برای مردم ساخته اند. و مثل بازهم داستانهای cover up دیگری که میتوان بازهم نام برد…..
http://s2.picofile.com/file/7727433010/OS_3.jpg
بعنوان مثال در کتاب «پیدایش» عهد عتیق از قسمت 1-19 تا 28-19.
بطور بسیار خلاصه اش:(( غروب همانروز وقتیکه آن دو فرشته به دروازه شهرسدوم(Sodom)رسيدند،لوط درآنجا نشسته بود. بمحض مشاهده آنها،ازجا برخاست وبه استقبالشان شتافت. آن دومرد ازلوط پرسيدند: «دراين شهر چندنفر قوم وخويش داری؟پسران و دختران ودامادان وهر کسی راکه داری ازاین شهر بيرون ببر. زيرا ما اين شهر را تماما ويران خواهيم کرد. فرياد عليه ظلم مردم این شهر بحضورخداوند رسيده و او مارا فرستاده است تا آنرا ويران کنيم.يكی ازآن دومرد به لوط گفت: «برای نجات جان خود فرارکنيد وبه پشت سرهم نگاه نكنيد. به کوهستان برويد،چون اگردردشت بمانيد مرگتان حتمی است(؟!؟! به کوهستان بروید؟! در دشت نمانید؟! زیرا کوهستان یارای جان پناه دادن در مقابل موج یک انفجار قوی یا بسیار قوی است, و نه یک دشت مسطح بدون جان پناه. غیر از این است؟!). آفتاب داشت طلوع میکردکه لوط وارد صوغر شد. آنگاه خداوند ازآسمان گوگرد مشتعل برسدوم وعموره بارانيد وآنها را با همه شهرها و دهات آن دشت وتمام سكنه ونباتات آن بكلی نابودکرد. اما زن لوط به پشت سرنگاه کرد و به ستونی از نمک مبدل گرديد (زن لوط بهر دلیلی که بوده در دشت یا شهر میماند و در اثر آن انفجار نیمه هسته ای یا هسته ای قوی که رخ داده به ستون نمک مبدل میشود). ابراهيم صبح زود برخاست و بسوی مكانی که در آنجا درحضورخداوند ايستاده بود،شتافت. او بسوی شهر های سدوم وعموره و آن دشت نظر انداخت و ديد که اينک دود از آن شهرها چون دود کوره بالامی رود.))
http://s2.picofile.com/file/7727433438/OS_4.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727434187/OS_5.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727434836/OS_6.jpg
http://s3.picofile.com/file/7727435585/OS_7.jpg
و نمونه های دیگر را میتوان در متون کهن هندوستان یافت.
مثلا در اشعار حماسی Mahabharata و Ramayana که بهترین توصیف از یک جنگ اتمی باستانی را ارائه میدهد: ((……(آن یک) جسم پرتاب شده منفرد بود, پر شده با تمام قدرت عالم. یک ستون گداخته از دود و آتش, باندازه روشنائی هزار خورشید, برخاسته در تمام شکوه و جلالش….. آن یک اسلحه ناشناخته بود, آذرخش آهنین, پیغام آور غول پیکر مرگ, که تمامی نژاد Vrishnis و Andhakas را به خاکستر کشانید….. اجساد بطرز خیلی سختی سوخته بودند طوریکه غیرقابل شناختن بودند. موها و ناخن ها ریخته بودند; کوزه ها بدون هیچ علت ظاهری شکستند, و رنگ پرندگان بسوی سفیدی گرائید…. پس از چند ساعت, تمام خواربار نیز آلوده شدند…. برای فرار از این آتش, سربازان خودشان را در آب و نهر می انداختند تا خودشان و تجهیزاتشان را بشورند.))
همچنین باز هم نوشته شده که:((…… وقتیکه خداوند Rama بوسیله «ارتشی از میمون ها»(؟! شاید حتما نژادی از میمونهای دارای تمدن در گذشته های دور سیاره زمین زیست میکرده اند) تهدید شده بود, او(he) «تیری جادوئی» را وارد عمل کرد. این تیر جادوئی, شعله ای از احتراق «قویتر از گرمای صدها هزار خورشید» تولید کرد, که همه چیز را به غبار تبدیل کرد. موهای نجات یافتگان از مرگ, ریخته بود, ناخن هایشان فروریخته بود.))
همچنین باز در Mahabharata توصیفی از یک جنگ اتمی دیگر وجود دارد که در آن, بهArjuna یک «اسلحه آسمانی» داده میشود که او نمیتواند آنرا دربرابر انسانها بکار ببرد «چونکه ممکن است جهان را نابود کند», اما میتواند آنرا در برابر «هر دشمنی که انسان نیست» استفاده کند.
یک محقق بنام David Davenport حدود 12 سال را صرف مطالعه متون باستانی هندو و مدارک سایت باستانی Mohenjo-Daro نمود, و در 1996 اعلان داشت که آن شهر باستانی بطور یکباره و فورا در حدود 2000 BC منهدم شده است. ویرانه های شهر مذکور, آشکار کننده مرکز یک انفجار هستند. در این مکان, همه چیز کریستالی(بلوری), گداخته شده یا ذوب شده است. 55 متر از مرکز انفجار, آجرها فقط در یک سمتشان ذوب شده بودند که این خودش نمایانگر یک انفجار است….. و این چنین دست اتفاق مرموز مهیب باستانی در Mahabharata ثبت شده است:((……دود سفید داغ که هزاران بار روشن تر از خورشید بود در درخشندگی بیکرانش به هوا برخاست و آن شهر را به خاکستر کشانید. آبها جوشیدند…. اسبها و ارابه های جنگی سوختند…. اجساد مردگان بوسیله گرمای وحشتناک بطرز شدیدی آسیب دیدند طوریکه دیگر شبیه انسان بنظر نمیرسیدند……))
http://s3.picofile.com/file/7727436020/OS_8.jpg
و در پایان, لطفا به یکی از قدیمی ترین شرح وقایع تاریخی هندوستان, ذکر شده در کتاب Dzyan نیز توجه بفرمائید: ((….جدائی, نتوانست صلح و آرامش را به این مردم بیاورد و سرانجام خشم شان به نقطه ای رسید که حاکم شهر اصلی با خودش شماری کوچک از جنگجویانش را برداشت و در یک وسیله حمل و نقل فلزی درخشان بزرگ جثه به سوی هوا برخاستند. حال آنکه گروههای زیادی از شهر دشمنانشان وجود داشتند, آنها یک نیزه درخشان بزرگ که در پرتویی از نور سوار بود پرتاب کردند. آن نیزه درخشان در آن شهر دشمنانشان منفجر شد, با یک گوی عظیم از شعله ای که تا به آسمانها, تقریبا تا به ستاره ها پرتاب شد. تمام آنهایی که در آن شهر بودند بطرز وحشتناکی سوختند و حتی آنهایی که در آن شهر نبودند – اما نزدیک بودند – همچنین سوختند. آنهایی که بسوی آن نیزه درخشان و آن گوی آتش عظیم نگریستند, از آن پس برای همیشه کور شدند. آنهائیکه پای پیاده وارد آن شهر شدند, مریض شدند و مردند. حتی گرد و غبار آن شهر, زهرآلود بود, همچنین نهرهایی که از درون آن شهر جاری بودند. هیچ فردی جرات نمیکرد تا نزدیک آنجا شود, و آنجا بتدریج در گرد و خاک فرو رفت و بتوسط افراد به فراموشی سپرده شد. وقتیکه حاکم دید که چه کاری با مردم خودش انجام داده است, بدرون کاخ خودش گوشه نشین شد و هیچ فردی را برای ملاقات نمی پذیرفت. سپس, حاکم بدور خودش آن سربازانی را که مانده بودند, و همسران و فرزندانشان را, جمع کرد و آنها همگی سوار وسیله های حمل و نقل پرنده شان شدند و یکی پس از دیگری به آسمان برخاستند و به دوردست در آسمان پرواز کردند. هیچ کدام از آنها دیگر بازنگشتند.))
پ . ن : با تشکر فراوان از هادی عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب

|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: انفجارات هسته ای , متون باستانی ,
تاریخ : شنبه 20 / 1 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

به تازگي از آرشيو دانشگاه ايلينويز تصويري متعلق به يك موميائي كشف شده در سال 1972 در پرو بدست آمده است كه با توجه به مسائل طرح شده در سالهاي اخير سوالهاي زيادي را در ذهن ايجاد ميكند، گفته ميشود اين موميائي در يك موزه خصوصي در Arequipa پرو نگه داري ميشده و بازديد كنندگاني كه از طرف اين دانشگاه اعزام شده بودند اين تصوير را تهيه كرده اند.

Ancient Extraterrestrial Mummy?

مطابق ركورد دانشگاه اين موميائي توسط گروهي از مردم محلي كه گمان ميبردند مقابر مربوط به قوم اينكا را يافته اند كشف شده بوده است، محل اين كشف غاري با دهانه بسيار مرتفع در نزديكي Tres Cruces بوده و ديواره هاي غار با تصاويري از مارها پرنده كه در آسمان منهدم شده و به داخل رودخانه فرو ميافتاده اند تزئين شده بوده است.

اين موزه خصوصي در سال 1996 بعد از اينكه تمامي اشياء با ارزش آن توسط گروهي ناشناس به سرقت برده شده به آتش كشيده شده است.


|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: كشف موميايي , بيگانه , فضايي , پرو ,
تاریخ : شنبه 20 / 1 / 1392
نویسنده : مهدی نیکخواه

خلفای اموی و عباسی در سركوب تكنولوژی ساخت قالیچه های پرنده نقش اساسی را ایفا كردند
نیما ملك محمدی – قرن ها پس از آن كه قالیچه های پرنده تنها یك افسانه هزار و یك شبی تصور می شد، هنری بك، كاشف فرانسوی، شواهد مستند از وجود قالیچه های پرنده در ایران یافته است.

هنری بك در سرداب های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیكی دریای خزر، طومارهایی یافته است كه شواهد جدیدی در مورد قالیچه های پرنده به دست می دهد.این طومارها كه به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یك محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شده است.

پس از آن كه پروفسور جی. دی . سپتیموس، زبان شناس مشهور، این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه كرد، این دست نوشته ها باعث جنجال های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت كوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، كنفرانسی با حضور كارشناسان برجسته بین المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بك، این دست نوشته ها را جعلی خواندن. اما پروفسور سپتیموس كه به خاطر عدم شركت بك در این كنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت كه این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.

قدمت این دست نوشته ها اكنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به كم روش رادیو كربن در حال تعیین است.

بنا بر نوشته های بن شریره، حكام مسلمان متعصب آن زمان قالیچه های پرنده را وسیله ای شیطانی می دانسته اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سركوب كرده اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاك كرده اند.هر چند قالیچه های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می شده اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.

بنابر یادداشت های بن شریره، نخستین اشارات به قالیچه های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یكی از این كتاب ها، مجموعه ای از ضرب المثل ها است كه توسط شامشاد، وزیر نبوكدنزر پادشاه بابلی جمع آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه ای از گفتگوهای باستانی است كه توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.

بر اساس نوشته های بن شریره، قالیچه های پرنده ای كه می توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط كیمیاگران و صنعت گران دربار ملكه صبا ساخته شد و ملكه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملكه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه اش شنید، دل شكسته شد و صنعت گران خود را از دربار بیرون كرد. این صنعت گران در نهایت در ناحیه بین النهرین و در نزدیكی شهر بغداد ساكن شدند و كسب و كار خود را ادامه دادند.

بن شریره در یادداشت های خود به توضیح چگونگی كار این قالیچه های پرنده می پردازد، اما متأسفانه اكثر اصطلاحات و عبارات فنی به كار رفته در این قسمت قابل فهم نیست. اما از قسمت های قابل خواندن متن چنین بر می آید كه قالیچه های پرنده هم مانند قالیچه های معمولی روی دار بافته می شده اند و تفاوت آنها با قالیچه های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است. صنعتگران دربار ملكه صبا گل مخصوصی «به دست آمده از چشمه های كوهستان» كشف كرده بودند كه هنگامی كه در معرض حرارت شدید، «داغ تر از آتش حلقه هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می كرد. با توجه به مغناطیس بودن كره زمین، وجود میلیون ها محور مغناطیسی كه از قطب جنوب تا قطب شمال كشیده شده اند، قالیچه هایی كه الیافشان به این گل آغشته می شد می توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به كار رفته، از یك متر تا چند ده متر می رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل های هوایی عمل می كردند و قالیچه می توانست در امتداد این محورها پیش رود.

براساس یادداشت های بن شریره، كتابخانه اسكندریه تعداد زیادی از این قالیچه های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه های مملو از پاپیروس كتابخانه، در اختیار مراجعه كنندگان به كتابخانه می گذاشته است. این كتابخانه كه در یك زیگورات قرار داشته است، بیش از 40 هزار طومار خطی در اختیار داشته است كه توسط سیصد نسل از كاتبان نگاشته شده بود. سقف این كتابخانه آن قدر بلند بوده است كه بسیاری از مراجعه كنندگان ترجیح می داده اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه های پرنده مطالعه كند. براساس یادداشت های بن شریره، ساخت قالیچه های پرنده در سرزمین های اسلامی به دو دلیل سركوب شد.

نخست این كه حكام متعصب مسلمان می گفتند بشر قرار نیست پرواز كند و قالیچه های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله های شتر و اسب خود بودند و دلشان نمی خواست چند صنعتگر فقیر و بی چیز با ساخت قالیچه های پرنده كسب و كار آنها را نابود كنند.

قالیچه های پرنده در زمان حكومت خلفای اموی و عباسی به شدت سركوب شدند و در نهایت در سال 1226 میلادی و با حمله مغول به آسیای مركزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا كردند و هنگامی كه مردی به آنها گفت این قالیچه ها تیزروتر از اسب های پاكوتاه مغول هستند، چنگیرخان چنان از این توهین برآشفته شد كه سر مرد را از تنش جدا كرد و دستور داد تمام قالیچه های پرنده قلمروی وسیعش را جمع آوری و نابود كنند.

تبیان


|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: كشف , شواهد , مستند , وجود , قالیچه پرنده , ایران ,
تاریخ : یک شنبه 18 / 12 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه
خبرگزاری میراث‌فرهنگی ـ گروه میراث‌فرهنگی ـ نمونه‌ای دیگر از تابلت یا پیش ‌ـ بالشتک‌ها در محوطه‌‌ چغاآهوان دشت مهران کشف شد. باستان‌شناسان طی بررسی‌هایی که روی آن انجام داده‌اند، قدمت این تابلت را به نیمه اول هزاره پنجم پیش از میلاد تخمین زده‌اند. گفته می‌شود قدیمی‌ترین نمونه آن مربوط به اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد می‌شود که در جنوب بین‌النهرین یافت شده است.
 http://www.chn.ir/Images/News/Larg_Pic/19-10-1391/IMAGE634932456226108565.jpg
گفته می‌شود، بالشتک‌ها نشان از پیدایش و روند تکاملی خط دارد. به‌نظر می‌رسد یکی از قدیمی‌ترین نمونه‌های مدارک آغاز نوشتار در ایران و از منطقه شوشان بزرگ به‌دست آمده‌است.
به‌گزارش CHN، به‌دنبال کاوش‌های اخیر در محوطه چغاآهوان نمونه‌ای از تابلت یا پیش ـ بالشتک‌ها کشف شده که بر اساس مقایسه‌های انجام شده تاریخ نیمه اول هزاره 5 پیش از میلاد برای آن تخمین زده شده‌است. این درحالی است که پیش از این نمونه پیشرفته این توکن‌ها از جنوب بین‌النهرین و شوشان کشف شده‌اند و تاریخ آن به اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد نسبت داده می‌شود.
«اردشیر جوانمردزاده» باستان‌شناس در این‌باره به خبرگزاری میراث‌فرهنگی می‌گوید: «یکی از مهمترین شاخصه‌های تمدن که معیارگذار دوران پیش از تاریخ به تاریخ خط است. چنانچه برای بررسی روند تکامل پیدایش خط باید به مدارک آغازین و بررسی دوره‌های پیش از پیدایش خط پرداخت».
این باستان‌شناس با اعتقاد بر اینکه قدیمی‌ترین مدارک و نمونه‌های یافت شده را که می‌توان به آغاز و پیدایش خط نسبت داد مربوط به توکن‌ها یا اشیاء گلی شمارشی دوره نوسنگی می‌شود. این اشیاء که در سراسر خاورمیانه و خاور نزدیک پراکنده‌اند، در محوطه‌های نوسنگی ایران هم به دست آمده‌اند.
اما نمونه‌ی پیشرفته این توکن‌ها که بیانگر آغاز خط هستند، تابلت‌ها(Tablet)  یا بالشتک‌های گلی هستند که از جنوب بین النهرین و شوشان کشف و معرفی شده‌اند. جوانمردزاده معتقد است، تا مدتها پیش قدیمی‌ترین نمونه‌های این بالشتک‌های گلی به اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد نسبت داده شده با این‌حال کاوش‌های باستان‌شناسی منطقه حمرین عراق منجر به کشف یافته‌ای شد که بعدها توسط متخصصان تحت‌عنوان نمونه بسیار پیشین بالشتک‌های خط معرفی شد. بر اساس مطالعات انجام شده این نمونه‌های آغازین تابلت (Proto-Tablet) را می‌توان به دوران عبید 4 در بین النهرین (نیمه دوم هزاره 5 پیش از میلاد) نسبت داد.
این درحالی است که طی کاوش‌های اخیر محوطه چغاآهوان دشت مهران واقع در استان ایلام نمونه‌ای از این پیش ـ بالشتک‌ها کشف شد که بر اساس مقایسه‌های انجام شده تاریخ نیمه اول هزاره 5 پیش از میلاد را می‌توان برای آن پیشنهاد داد. به‌گفته جوانمردزاده، این شی کوچک گلی با ابعاد 2×3×5 سانتیمتر مانند نمونه‌های مشابه بین‌النهرینی خود دارای سوراخ‌هایی ریز یا چوب خطی در دو طرف است. با این کشف می‌توان پیشنهاد داد یکی از قدیمی‌ترین نمونه‌های مدارک آغاز نوشتار در ایران و از منطقه شوشان بزرگ به‌دست آمده‌است.
 لازم به ذکر است که کاوش‌های هیئت آمریکایی در دهلران نیز نمونه مشابه آنچه که از چغاآهوان معرفی شده است را معرفی و منتشر کرده‌است که متاسفانه تاریخ دقیق آن معلوم نیست و کارکرد آن نیز به صفحه بازی پیشنهاد شده‌است.

|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: کشف قدیمی‌ترین نمونه خط در ایران , خط , قدیمی , ایران ,
تاریخ : دو شنبه 12 / 12 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

رمز نگاري يا شيوه ي نگارش رمزي در اوستا

(الفباي جادويي)

نويسنده : زري جمشيدي

1-پيش گفتار :

در تاريخ و نوشته هاي كهن ما همواره از در دست بودن اوستا به گونه ي كتاب يا نسخه اي كه در جايي با الفبايي كهن و ناشناخته نوشته شده است بر مي خوريم . چه خوب است كه بدانيم  خود نام يا وازه ي «اوستا»  به زبان امروزي و از ديدگاه دسته اي از پزوهشگران زبانهاي باستاني برابر با «فراتر از هر گونه دانش» يا  » واكاوي نشدني(=آ+ويستا ك=نا گشودني=…) مي باشد كه يادآور رازي سر به مهر كه هرگز نتوان يا نشايد آن را گشود مي باشد و همه ي زندها(=تفاسير) و پازندها(=تاويل ها) يي كه بر آن تا كنون نوشته شده تنها تلاشي بوده براي انجام اين كار ناشدني! و شايد ما امروزه بتوانيم اين كار را انجام دهيم زيرا پزوهشهاي يكي يا دو تن از اوستاشناسان و دانشمندان زبانهاي باستاني كه در دنباله از آنها سخن خواهيم گفت نشان مي دهد كه اين كتاب رازآميز در آغاز و روزگار خود زرتشت كه بسيار بسيار كهن بوده و هنوز بسياري از الفباها و خطهاي نگارشي كهن(چون سانسكريت و ميخي و لاتين و پهلوي و دين دبيري و ….) پديد نيامده بودند به زبان نگارشي و الفبايي نوشته شده بود كه بسيار همانند زبانهاي رايانه اي و يا همان زبان اسمبلي و نشانگان ديجيتالي امروزي (= بيت و بايت) بود و اين كتاب (اوستا) كه گاتاها خوانده مي شد و سروده ي خود زرتشت بود به شيوه ي نگارشي رايانه هاي امروزي يا به زبان ساده تر به يك زبان برنامه نويسي كهن ديجيتالي نوشته شده بود و نامي هم كه براي ان پس از زرتشت گزيده شده بود براستي شايان آن بود چون هنوز در آن روزگار رايانه اي براي رمزگشايي آن ساخته نشده بود و يا اگر ابزاري همانند آن هم ساخته شده بود در دسترس همگان نبود .

5555555555555

2-فرزانه ي رازگشا و نخستين تلاشها :

 ادموند بردوزيكلي یا بردو سیکلی یا بردو سکلی  مارس ۱۹۰۵ – ۱۹۷۹ زبان‌شناس، فیلسوف، روان‌شناس و طبیعی‌دان مجار بود. وی استاد دانشگاه کالیفرنیا بود.) يكي از اين فرزانگان مي باشد كه در اين زمينه پژوهشهاي فراواني را انجام داده است و نخستين گامها را در اين زمينه براي برگشودن اين راز باستاني برداشته است . گرچه زندگي او چند دهه مانده به روزگار شكوفايي رايانه ها و برنامه هاي ديجيتالي به پايان رسيد اما اين ديدگاه ژرف او برنامه ي پژوهشي گسترده اي را در اين زمينه كليد زد كه شايد خود او نيز به گستردگي دامنه ي ديدگاه بسيار باريك بينانه اش باور نداشت .

بردوزيكلي با بهره گيري از فلسفه آيين زرتشت كه اشا ناميده مي شود و بنياد آن بر كشاكش و برهمكنش دو نيرو يا مينو(=گوهر) همزاد افزاينده (=سپنتامينيو) و كاهنده (=انگره مينيو) مي باشد كه هر دوي اين مينوان آفريده ي اهورامزدايند و جهان هستي فراورده فرايندهاي ميان اين دو مينو است (در فيزيك مدرن امروزي اين ديدگاه جفت بودن همه ي نيروها و ذرات pair theory نيز ديده مي شود و درستي آن نشان داده شده است براي آگاهي بيشتر بنگريد به :فيزيك جديد و فلسفه ي ايران باستان نوشته پروفسور حسابي) اين ديدگاه را پيشنهاد كرد كه زرتشت براي نگارش گاتاها خطي يا الفبايي بسيار رمزگونه را پديد آورد كه از دو گروه نماد يا نشانگان شانزده 16 تايي  برنهاده شده اند و در رنگ و نهاده گي با هم در ضد هستند (مانند دو مينوي ازلي) و ميدان كارزار و كشاكش(=برهمكنش) آنها را با تخته اي برساخت كه سي و دو 32 خانه تهي (تهيگي كيهان=خلا فضا؟) سياه و سپيد داشت كه رزمگاه كيهاني اين دو گروه بود كه نمادهاي زميني فريشتگاه سپنتايي(=مهره هاي سپيد) و ديوهاي تاريكي(مهره هاي تيره و سياه) بودند و اين زبان كه شيوه ي به كارگيري آن براي نگارش اوستا به روشني در كتاب «انگاره جهاني زرتشت» (كه استاد بردوزيكلي آن را در 6 جلد نوشته  و به چاپ رسانيده است)  جلد 3 رويه 52 آمده پايه و شالودهي بازيهاي پيچيده شطرنج(CHESS) و نرد رابنياد نهاده است .

http://ketabnak.com/images/covers/thumb_ancient.ir-2-zardosht.jpg
 

3-ترازوي سنجش :

چنانكه گفتيم  و از راه دانش آماريگ(=رياضي) پيشرفته امروزي نيز نشان خواهيم داد اين شيوه نگارشي  يا رمزنگاري كهن گاتايي در سنجش با دانش برنامه نويسي ديجيتالي امروزي بسيار برهمانندي (= اين هماني=شباهت) دارد ؟!!! و در يك سخن مي توان گفت كه بسيار شگفت انگيز و باورنكردني مي نمايد . آوردگاه يا تخته ي شطرنجي اين سامانه ي كهن را مي توان با يك سامانه ي ديجيتالي 64 بيتي همانند دانست كه از يكانهاي ديجيتالي يا خانه هاي سياه (=برابر با نماد o =zero صفر ديجيتال) و خانه هاي سپيد(=برابر با نماد one=1 يك ديجيتال) پديد آمده و بر روي اين خانه هاي سياه و سپيد دو گروه مهره ي سياه و سپيد  در دو ستون هشت تايي(8 بيتي=8 bit)  نهاده مي شوند و در ميداني به پهناي سي و دو 32 خانه ي سياه و سپيد (32 بيت = نهاده مي شوند و در ميداني به پهناي سي و دو 32 خانه ي سياه و سپيد (32 بيت =32 bit) با هم كارزار مي كنند و شگفتا كه اين برنامه كهن رمزنگاري چنان سامان يافته كه در مدلهاي همانندسازي شده ي رايانه اي امروزي نيز كارايي داشته و براي نمونه در اين برنامه بازي مانند (computing chess game enigne) كه يك موتور بازي پيشرفته مي باشد كه برروي ابررايانه اي پياده شده و از دستور هاي كهن بازي شطرنج پيروي مي كند هيچ گونه بن بست  و چيزهايي از اين دست ديده نشده و اين ابررايانه بر بسياري از شطرنج بازان بزرگ جهاني و استادان اين بازي پيروز شده است ! و نيز چنان كه گفتيم استاد بردوزيكلي به خوبي در كتابي كه از آن در بالا ياد شد و نيز در فايل پيوستي «هنر اشا «(the art of asha) آمده نشان داده كه زرتشت چه هنرمندانه از درآميختن اين الفباي نمادپردازانه در كالبد دستور زبان نگارشي ويزه اي كه خود آن را پديد آورده بود مي توانسته گروه بي شمار ي از آواها و وازگان نوشتاري را پديد آورد .

4-گواهي هاي ديگر بر درستي اين ديدگاه :

دانشمند بزرگ روسي ژرژ گاموف در كتاب پرآوازه ي خود «يك دو سه بي نهايت» كه شادروان دكتر بيرشك آن را به پارسي برگردانيده است(رويه 8 كتاب) در قالب داستاني به نام  «شرهام شاه»  به گونه اي نمادين از اين كاركرد شگرف شطرنج ياد مي كند . گاموف در اين داستان با دستور آماريگ (=فرمول رياضي) ويژه اي  و با بهره گيري از يك دانه ي گندم در پر كردن و چينش خانه هاي تهي تخته شطرنج به جاي مهره هاي شطرنج در يك نمودار فراروش هندازشي(=تصاعد هندسي) زير :

63*   62  *                  4 *   3 *   *2    (*اين شمار گان توانهاي شمارگان زيرين خود هستند)

   2  +  2  +……………..+    2  + 2  +2  + 2  + 1

كه از تصاعد بالا فرمول زير بدست مي آيد :

               64 *                                        64*

          1  -   2   =     (  1  -   2   ) /    (  1  -    2  )

 و با اين تصاعد هندسي شمارگان گيج كننده ي  18446744073709551615 بدست خواهد آمد ! كه بيست شماره دارد؟! و تازه اين شمارگان با يك  نماد يكاني تكين ماتريسي كه همان يك دانه ي گندم است در داستان شرهام شاه به دست آمده و ما اگر اين نمادهاي ماتريسي را به دو گروه 16 شانزده تايي سياه و سپيد مهره هاي شطرنج افزايش دهيم ببينيد كه چه شمارگاني بدست خواهد آمد ؟؟!!!

استاد بردوزيكلي بر اين باور مي باشد كه همه ي اين سي و دو مهره سياه و سپيد اين بازي انديشه ساز و خردپرور نمادهايي كيهاني اند  و اين شطرنج تنها يك بازي و سرگرمي نيست كه نموداري است كيهاني براي شناخت گيتي و گيهان و بنياد هستي و ساختار جهان و نيروهاي سازنده ي آن و  سرانجام آرمان بزرگ زرتشت از اين شاهكار و برنامه كه ساختن الفبايي نگارشي بوده كه گاتاها  را بدان نوشته وخطي را پديد آورد كه بتواند گنجايش دانش ژرف زرتشت را داشته باشد و پشتوانه ي خوبي براي ماندگاري و جاودانه ماندن سرود هاي زرتشت يا همان اوستا ي گاتايي باشد بي هيچ دگرگوني و دگرديسي اي و امروزه نيز اين به درستي نشان داده شده كه بهترين زبان نگارشي براي ماندگاري هر گزاره اي و دگرگونه نشدن آن زبان دانش آماريگ(= رياضي ) مي باشد.

http://www.communityofpeace.net/Pixasha/0300As11.jpg

5-گواهي هاي تاريخي و باستاني :

بهتر است در اين بخش براي نشان دادن درستي ديدگاه استاد بردوزيكلي ياد كنيم از فرزانه ي بزرگ ايراني ابوريحان بيروني كه شايد در ميان اين دسته گواهي ها درست ترين و بهترين آنها را به دست داده است چندان كه درستي اراي او در اين زمينه و نزديكي ديدگاه او به ما بسيار شگفت انگيز  است : او در كتاب «آثارالباقيه «ي خو در اين باره چنين مي نويسد :

زرتشت كتابي آورد كه آن را اوستا نامند و نام اين كتاب با نام همه ي كتابهاي جهان ناهمانند است و از ريشه و وازگاني ديگر است و براي خود نام و واژه اي  بي همتا و بي مانند و نزاده است ! و شمار آواهاي نگارشي و زبان نوشتاري آن از شمار همه ي زبان هاي زمين فراوان تر و بيشتر است ! و دستاويز آن كه پيامبري چون زرتشت به چنين زبان كتاب خود را آورده و نوشته است اين است كه دانش آن تنها به يك نژاد و مردم  و زباني تنها ويزه(منحصر) نشود و به همگان پيوند(ارتبط) يابد ….

تبري در تاريخ خود دباره اين كتاب نوشته :

آن را بر 12000 پوست گاو نبشته امده بود چنانكه بر پوستها كنده شده بود و به زر گرفته بودند كه دستور گشتاسپ شاه چنين بود و در دژي در استخر نگهداري مي شد و هيربدان را بر آن گماشته بود و اموختنش بر همه روا نبود …..

مسكويه رازي در تجارب الامم خود نيز همين سخن تبري را آورده است . مسعودي تاريخ نويس عرب در دو كتاب خود به نامهاي» مروج الذهب»    و   «التنبيه والاشراف » از زرتشت و آموزه هاي او و چگونگي اوستا و خط شگفت و شگرف آن و ديگر خطهاي نگارشي ايران باستان ياد كرده است . مسعودي در اين دو كتاب روي هم رفته درباره اوستا و نگارش آن اورده :

و….. و  كتاب پر آوازه ي (اوستا)   را همو (زرتشت)  آورده است كه به نزد مردم با نام زمزمه (=اين همان برگردان عربي وازه ي مانتره manthra اوستايي است زيرا اوستا را موبدان با زير لب و آهسته مي خواندند)    شناخته مي شود و به نزد زرتشتيان نام آن بستاه (= ويستاه؟) است . به باور آنها زرتشت شاهكارهايي كرده و از رويدادهاي بزرگ و كوچك جهان پيشگويي نموده و …. اين كتاب بر بنياد 60 شصت آواي نگارشي نوشته شده (شايد يادماني باشد از 64 خانه ي شطرنج؟) و در هيچ يك از زبانهاي جهان بيشتر از اين شمارگان الفبا نداريم(=چنانكه بردوزيكلي نيز گفته و نشان داديم كه از آميزش نمادهاي شطرنجي بي شمار آوا بدست مي آيد) و داستان آن دراز است كه در كتابهاي اخبارالزمان و كتاب الاوسط آن ها را آورده ايم . زرادشت اين كتاب را به زباني آورد كه (مردم و دانشمندان) از آوردن كتابي همانند آن ناتوان بودند و ژرفاي آن را درنمي يافتند . ….(مروج الذهب )

در جاي ديگر درباره ي زبان رمزي ويژه اوستا آورده :ابستا (=اوستا) 21 سوره (به پارسي نسكه) داشت و هر سوره  200 برگ بود و شمار آواهاي آن 60 بود و هر نشانه ي الفبايي آوايي جداگانه داشت و دسته اي از آن آواها پيوسته و پي در پي هم مي آمد و دسته ي ديگر گسسته بود زيرا كه ويژه زبان اوستا( گاتايي) نبود . اين خط را زراتشت پديد آورده بود و زرتشتيان آن را دين دبيره مي نامند  ….. و اكنون (روزگار مسعودي مورخ عرب) هيچ كس اين زبان را نمي داند! ……. زرادشت خطي ديگر پديد آورد كه ان را گشن دبيره (goshan dabireh) نامند و برابر با زبان همگاني است و زبان مردمان ديگر و آواي جانوران و پرندگان و دد و دام را به آن نويسند! (شايد چيزي همانند زبان نوشتاري ويژه ي نت هاي آهنگسازي امروزي بوده) و شماره الفباي آن 160 تا بود و هر يك آوايي ويزه داشت و …..

پايان

با تشکر فروان از خانم جمشیدی عزیز.

لینک سایت هنر آشا:        http://www.communityofpeace.net/Briasha/B0000Asha.htm


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: رمز نگاري يا شيوه ي نگارش رمزي در اوستا , اوستا , رمز , رمز نگاری ,
تاریخ : چهار شنبه 23 / 11 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

ظاهرا این دستگاه چهار ساعت قبل از حملات 11 سپتامبر به مرکز تجارت جهانی، از وقوع آن اگاه شده بود….

در انتهای زیرزمین قدیمی یک گتابخانه در دانشگاه در ادینبرگ، جعبه کوچک سیاهی وجود دارد که تقریبا به اندازه ی دو پاکت سیگار است که کنار هم قرار گرفته باشند. این جعبه دائما اعدادی را به طور تصادفی و بدون ترتیب، تولید کرده و نشان می دهند.

با نگاه اول، این جعبه بخشی معمولی از یک وسیله به نظر می رسد. در مرکز این جعبه که با یک قاب فلزی پوشیده شده است، یک ریز تراشه قرار دارد که پیچیده تر از ریزتراشه هایی که در ماشین حساب های جیبی امروزی وجود دارد، نیست.

اما طبق گفته ی گروه کثیری از دانشمندان صاحب نظر جهان، این جعبه قدرتی کاملا استثنایی دارد. آن ها ادعا می کنند که این جعبه به منزله ی چشم دستگاهی است که به نظر می آید توانایی نگاه به آینده و پیش بینی رویدادهای مهم جهان را با دقتی بالا داشته است.

ظاهرا این دستگاه چهار ساعت قبل از حملات 11 سپتامبر به مرکز تجارت جهانی، از وقوع آن ها آگاه شده است. اما در جو پرالتهاب نظریه های آن زمان در مورد توطئه، به سرعت این ادعاها رد شد. اما در دسامبر 2004، به نظر رسید که دستگاه، سونامی آسیا را درست قبل از زلزله در آب های عمیق که باعث وقوع آن فاجعه هولناک شد، از پیش خبر داده بود.

telepathy

اکنون، حتی شکاکان نیز قبول دارند که این جعبه ی کوچک ظاهرا توانایی های غیر قابل توجیهی دارد.

دکتر «راجر نلسون»، محقق ممتاز دانشگاه پرینستون در ایالات متحده آمریکا و رئیس طرح تحقیقاتی مربوط به پدیده ی «جعبه سیاه» است. او می گوید:»این چیزی است که می تواند جهان را در حیرت فرو ببرد.»

در تلاش برای فهمیدن اینکه چه اتفاقی می افتد، ما در مراحل اولیه هستیم. در واقع، تیری در تاریکی پرتاب می کنیم. تحقیقات دکتر نلسون که «پروژه آگاهی جهانی» نام گرفته است، در اصل از طرف دانشگاه پرینستون حمایت می شود و روی یکی از شگفت آور ترین آزمایش های طول تاریخ متمرکز شده است. هدف این پروژه، پی بردن به این موضوع است که آیا انسان ها در یک ضمیر ناخودآگاه با هم شریک هستند؟ آیا همه ی ما می توانیم بدون آنکه متوجه باشیم، از آن بهره بگیریم؟ دستگاه هایی شبیه به جعبه سیاه ادینبرگ، احتمال وسوسه انگیزی را مطرح می کنند و آن اینکه احتمالا دانشمندان، ناخودآگاه راهی را برای پیش بینی آینده کشف کرده اند. با وجود اینکه افراد زیادی، اهداف پروژه را دست نیافتنی فرض می کنند، این پروژه تاکنون 75 دانشمند معتبر از 41 کشور مختلف را به خود جذب کرده است. محققان دانشگاه پرونستون- جایی که اینشتین بیشتر اوقات عمر کاری اش را در آنجا گذرانده- در کنار دانشمندانی از دانشگاه های بریتانیا، هلند، سوئیس و آلمان روی این مسئله کار می کنند. همچنین این پروژه دقیق ترین و طولانی ترین تحقیقی است که تاکنون بر روی نیروهای غیر عادی ناشناخته انجام شده است.

«دیک بیرمن»، فیزیکدان دانشگاه آمستردام، می گوید: «اغلب پدیده های غیر عادی، اگر به مدت کافی مطالعه شوند، از بین می روند، اما این اتفاق برای پروژه ی آگاهی جهانی نمی افتد.» اساس این پروژه، با کار شگفت انگیز پروفسور «رابرت یان» از دانشگاه پرینستون در اواخر دهه 1970 پایه گذاری شد. او یکی از اولین دانشمندانی بود که این پدیده ی غیر عادی را جدی گرفت. وی با توجه به کنجکاوی که درباره ی چیزهایی مثل تله پاتی، دورجنبانی-نیروی فراروانی فرضی برای حرکت اشیا بدون استفاده از نیروی جسمانی بدنی- و حس ششم داشت، مصمم بود که این پدیده را با استفاده از جدیدترین فناوری موجود مطالعه کند.

یکی از این فناوری های جدید، جعبه سیاهی با ظاهر معمولی به نام «مولد رویداد تصادفی» است. این دستگاه از فناوری رایانه ای استفاده می کرد تا یک رشته ی کاملا تصادفی از دو عدد صفر و یک را تولید کند، تقریبا شبیه به یک دستگاه سکه انداز الکترونیکی.

الگوی این صفر و یک ها (ماکزیمم ها و مینیمم ها) می توانستند به صورت یک منحنی چاپ شوند. قوانین احتمالات این طور بیان می کنند که مولد ها باید تعداد مساوی صفر و یک را پشت سر هم نشان داده و با یک خط تقریبا صاف، روی نمودار نمایش داده شود. هرگونه انحراف از این تعداد مساوی به یک منحنی صعودی منجر خواهد شد.

در اواخر دهه 1970، پروفسور یان تصمیم گرفت در مورد این موضوع مطالعه کند که آیا نیروی فکر انسان به تنهایی می تواند به طریقی در استنباط دستگاه و تولید این رشته از اعداد مداخله کند یا نه. او از میان عموم افراد جامعه، به صورت تصادفی، تعدادی را انتخاب کرد و از آن ها خواست که ذهنشان را روی دستگاه مولد اعدد او، متمرکز کنند. در واقع او از آن ها می خواست که سعی کنند دستگاه را وادار کنند که یک های بیشتری نسبت به صفرها تولید کند.

در آن زمان، این نظر نامعقولی بود. اما نتایج مثبت حاصل از این کار، حیرت انگیز بودند، هرچند تا به حال توضیح قانع کننده ای برای این نتایج ارائه نشده است.

براساس تمامی قوانین شناخته شده علم، نباید این اتفاق رخ دهد، اما این اتفاق افتاده و باز هم اتفاق خواهد افتاد.

دکتر نلسون علاوه بر کار در دانشگاه پرینستون، بعدها کار پروفسور یان را با استفاده از دستگاه های نمایش تصادفی اعادا، بر روی ضمیر گروهی افراد که در آن زمان در آمریکا بسیار رایج بود، ادامه داد. باز هم نتایج مبهوت کننده بود. به طور کلی، افراد زیادی می توانستند تغییرات چشمگیری را در الگوهای تولید اعداد به وجود آورند و آن زمان به بعد، دکتر نلسون درگیر این پروژه شد.

او 40 نمونه از دستگاه مزبور را از سراسر جهان با استفاده از اینترنت به رایانه آزمایشگاهش در پرینستون متصل کرد. این دستگاه ها، هر روز بدون وقفه کار می کردند و میلیون ها بیت اطلاعات مختلف تولید می کردند. اکثر اوقات، نمودار نتایج به دست آمده از این اطلاعات، کم و بیش شبیه یک خط صاف به نظر می رسید.

اما در 6 سپتامبر 1997، اتفاقی کاملا غیر عادی رخ داد. هنگامی که دستگاه ها در گوشه و کنار جهان شروع به گزارش انحراف زیادی از حد متوسط کردند، نمودار به سرعت رو به بالا رفت و افزایش ناگهانی و قابل ملاحظه ای در ترتیب اعداد نشان داد. آن روز از لحاظ تاریخی نیز مهم بود. چون آن روز، همان روزی بود که حدود یک میلیارد نفر در سراسر جهان، شاهد تشییع جنازه شاهزاده «دیانا» در صومعه وست مینستز بودند. دکتر نلسون متقاعد شد که این دو حادثه، باید به طریقی به یکدیگر مرتبط باشند.

آیا او می توانست پدیده ی کاملا جدیدی را کشف کند؟ آیا طغیان شدید عاطفی میلیون ها نفر می توانست روی خروجی دستگاه های او تاثیر بگذارد؟ این اتفاق چگونه امکان پذیر بود؟ دکتر نلسون از ارائه توضیح درباره ی آن عاجز بود.

بنابراین در سال 1998، او دانشمندان را از سراسر جهان گرد هم آورد تا با کمک آن ها، یافته هایش را تحلیل کند. آن ها نیز از پاسخ عاجز بودند و مصمم بودند که کار پروفسور یان و نلسون را به طور عمیق تری گسترش دهند. به این ترتیب پروژه ی آگاهی جهانی متولد شد.

از آن هنگام پروژه به شدت گسترش یافت، به طوری که تمام 65 دستگاه موجود در 41 کشور جهان، دائما برای ادامه بررسی ها عضو جدید می پذیرند تا به عنوان چشمان پروژه عمل کنند.

تاکنون در مقیاس یکسان، نتایج، شگفت انگیز و غیر قابل توضیح بوده اند. چرا که در طی روند آزمایش، دستگاه ها از تمام رویداد های مهم جهان هنگامی که در شرف وقوع بودند، آگاه می شدند; از بمباران یوگوسلاوی توسط ناتو گرفته تا فاجعه زیر دریایی کورسک (Kursk، همونی که به گل نشست و تمام خدمش به خاطر تمام شدن اکسیژن خفه شدن) و یا انتخابات بلاتکلیف آمریکا در سال 2000. دستگاه ها همچنین به طور مرتب جشن های بزرگ جهانی را نشان داده اند، مانند جشن سال نو. اما این پروژه بزرگترین معما را در مورد 11 سپتامبر 2001 مطرح می کند.

هنگامی که جهان ساکت ایستاده و وحشت حملاتی که در نییورک رخ داده بود را نظاره می کرد، برای دستگاه ها اتفاق عجیبی در حال روی دادن بود.

9-10_to_9-121

دستگاه ها نه تنها حملات را همان طور که عملا اتفاق افتاده بودند ثبت کردند، بلکه تغییر خاصی در الگوی اعداد درست چهار ساعت قبل از آنکه دو هواپیما به برج های دوقلو برخورد کنند، نشان دادند. به نظر می رسید که این دستگاه ها به این موضوع پی برده بودند که حادثه ای بزرگ و تاریخی در شرف وقوع است، حتی قبل از آنکه مهاجمان سوار بر هواپیما شوند.

دکتر نلسون می گوید: «در آن زمان من متوجه شدم که کار زیادی در پیش رو داریم.»

چه اتفاقی می توانست بیافتد؟ آیا اتفاق غیر عادی ای بود؟

ظاهرا این طور نبود. چون در هفته های پایانی دسامبر 2004، دستگاه ها بار دیگر روال عادی خود را از دست دادند. 24 ساعت بعد، زلزله ای در اعماق اقیانوس هند موجب وقوع سونامی شد که جنوب شرقی آسیا را ویران کرد و جان حدود 250 هزار نفر را گرفت.

بنابراین، آیا پروژه آگاهی جهانی وقعا می توانست آینده را پیش بینی کند؟

افراد بدبین به این نکته اشاره می کنند که همیشه تعدادی رویداد جهانی وجود دارد که می تواند برای توجیه مواقعی که این دستگاه ها به طور نامنظم کار می کنند، استفاده شود. با تمام این موارد، جهان ما گاهی پر از جنگ ها، وقایع ناگوار و حملات تروریستی است و گاهی شاهد برپایی جشن های جهانی است. آیا دانشمندان صرفا تلاش می کنند تا به الگوهای موجود در اطلاعات پردازش نشده دست پیدا کنند؟

گروهی که بر روی این پروژه کار می کند، تاکید می کند که این طور نیست. آن ها ادعا می کنند که از میان برداشتن و کشف چنین روابطی تنها با استفاده از ریاضیات قوی و روش های دقیق آماری ممکن است.

دکتر نلسون می گوید: «ما بینهایت مشتاقیم که بدانیم اشتباه کرده ایم. اما نتوانسته ایم هیچ اشتباهی پیدا کنیم و هیچ کس دیگری هم اشتباهی پیدا نکرده است.»

اطلاعات ما به وضوح نشان می دهد که احتمال دستیابی اتفاقی به این نتایج، یک در میلیون است.

این موضوع بسیار مهم است. اما بسیاری از افراد همچنان در مورد صحت آن در شک هستند. پروفسور «کریس فرنچ» روان شناس و کسی که بیشترین شک را در مورد این پروژه دارد، می گوید: «پروژه آگاهی جهانی، نتایج واقعا چشمگیری را دربرداشت که نمی توان بی درنگ آن ها را رد کرد. من هم درگیر کارهای مشابهی هستم، تا ببینم که به همان نتایج می رسیم یا نه. ما هنوز موفق نشده ایم این کار را انجام داده و در مراحل اولیه تحقیق هستیم. شاید عجیب باشد اما چیزی در قونین فیزیک نداریم که امکان پیش بینی آینده را رد کند.»

در حد نظریه، این احتمال وجود دارد که شاید زمان تنها به جلو حرکت نمی کند بلکه به عقب نیز حرکت می کند و اگر زمان مانند جزر و مد دریا نوسان داشته باشد، شاید پیش بینی حوادث مهم جهان ممکن باشد. در واقع ما باید بتوانیم چیزهایی را که در آینده اتفاق می افتد، در خاطر خود داشته باشیم. پروفسور بیرمن از دانشگاه آمستردام می گوید: «شواهد زیادی وجود دارد که زمان ممکن است به عقب برگردد و اگر احتمال آن در فیزیک وجود داشته باشددر ذهن ما نیز می تواند اتفاق بیافتد. به اعتقاد پروفسور بیرمن، همه ی ما می توانیم آینده را پیش بینی کنیم، اگر فقط می توانستیم از قدرت نهفته ی ذهنمان استفاده کنیم. شواهد جالبی در تایید این نظریه وجود دارد.

دکتر «جان هارت ول» در دانشگاه اوترخت، اولین کسی بود که این حقیقت را کشف کرد که افرادی می توانند از آینده آگاه شوند. در اواسط دهه ی 1970 او الگوی ذهنی افراد را از طریق دستگاه های اسکن بر هم منطبق کرد و در نتیجه توانست الگوی فکری آن ها را بررسی کند.

او با نشان دادن کاریکاتورهای تحریک آمیز و ناراحت کننده به آن ها، کار را شروع کرد. دستگاه ها، فکر افراد مورد مطالعه را، درست زمانی که به شدت به تصاویر پیش رویشان واکنش نشان می دادند، ثبت کردند. این واکنش ها قابل پیش بینی بود. واقعیتی که توضیح دادنش بسیار مشکل است، این است که در بیشتر موارد، پبت این الگوهای شگرف، حتی چند ثانیه قبل از اینکه تصاویر نمایش داده شوند، شروع شد. گویا افراد مورد مطالعه دکتر هارت ول، به نحوی آینده را پیش بینی می کردند و تشخیص می دادند که چه زمانی تصویر زننده ی بعدی نشان داده می شود. این جریان، غیر عادی و ظاهرا توجیه ناپذیر بود.

اما 15 سال طول کشید تا فرد دیگری کار دکتر هارت ول را تکمیل کند، هنگامی که «دین رادین» یک محقق که در آمریکا مشغول به کار بود، افراد را به دستگاهی متصل می کرد که مقاومت پوستشان را نسبت به الکتریسیته اندازه گیری می کرد.

رادین هنگامی که مقاومت پوست را اندازه گیری می کرد، آزمایش های «واکنش به تصاویر» دکتر هارت ول را تکرار کرد. باز هم افراد چند ثانیه قبل از اینکه تصاویر تحریک آمیز به آن ها نشان داده شود، شروع به نشان دادن واکنش کردند.

این موضوع کاملا غیر ممکن بود، یا این که او، این گونه فکر می کرد، بنابراین آزمایش‌ها را تکرار کرد و باز هم همان نتایج قبلی را به دست آورد.

پروفسور بیرمن می گوید: «من هم باور نمی کردم. بنابراین خودم این آزمایش ها را تکرار کردم و همان نتایج را گرفتم. حیرت زده شده بودم و بعد از این جریان عمیق تر به ماهیت زمان فکر کردم.» برای اینگه شگفتی موضوع روشن شود، پروفسور بیرمن می گوید که: «آزمایشگاه های پیشرفته اکنون نتایج مشابهی را به دست آورده اند، اما تاکنون آن ها را عرضه نکرده اند!؟»

او می گوید: «آن ها برای اینکه مورد تمسخر واقع نشوند، یافته هایشان را منتشر نخواهند کرد. به همین دلیل، من تلاش می کنم تا همه ی آن ها را ترغیب کنم که در یک زمان همه با هم یافته هایشان را منتشر کنند. این کار باعث می شود که حداقل گستره ی تمسخرها کم تر و خفیف تر باشد.» چنانچه حق با پروفسور بیرمن باشد، آزمایش ها، دیگر خنده دار نخواهند بود.

ممکن است این نتایج به فراهم کردن یک پایه علمی محض برای چنین پدیده های عجیبی مانند آشنا پنداری، حسس ششم و موارد زیادی از کنجکاوی های دیگر که همه ما گاهی اوقات تجربه کرده ایم، کمک کنند.

همچنین ممکن است این احتمال جالب تر و دور از ذهن را پدید آورند که روزی بتوانیم نیروهای فراروانی را با استفاده از دستگاه هایی که می توانند در جریان ضمیر ناخودآگاه ما قرار بگیرند، اصلاح کرده و توسعه دهیم، دستگاه هایی مثل این جعبه سیاه کوچک در ادینبرگ.

درست همان طور که موتورهای مکانیکی را ساخته ایم تا جایگزین نیروی جسمانی شود، می توانیم روزی وسیله ای بسازیم که بتواند توانایی های فراروانی نهفته مان را افزایش داده و آن ها را تعبیر کند؟

دکتر نلسون خوشبین است، اما نه در کوتاه مدت، او می گوید: «ممکن است ما بتوانیم پیش بینی کنیم که یک رویداد جهانی مهم در شرف وقوع است، اما دقیقا نمی دانیم چه اتفاقی می خواهد بیفتد یا کجا قرار است اتفاق بیفتد.»

به عبارتی می توان گفت که ما هنوز دستگاهی نداریم که بتوانیم به CIA بفروشیم!!

اما برای دکتر نلسون، صحبت کردن درباره ی چنین دستگاه های فراروانی_ با توانایی پی بردن به رویدادهای جهانی یا حملات تروریستی_ نسبت به معانی ضمنی کارش به عنوان یک انسان، از اهمیت بسیار کم تری برخوردار است.

چون ظاهرا چیزی که آزمایش های او ثابت میکند، این است که با این که همه ما به طور انفرادی عمل می کینم، به نظر می رسد که در چیز بسیار بسیار مهم تری شریک هستیم: در آگاهی جهانی.

او می گوید: «ما یاد گرفته ایم که جانوران عجیب الخلقه فردگرایی باشیم. ما با جامعه کار می کنیم تا خودمان را از یکدیگر متمایز کنیم. این درست نیست. ممکن است ما خیلی عمیق تر و بیشتر از چیزی که فکر می کنیم، با یکدیگر ارتباط داشته و متصل باشیم.»

منبع: ماهنامه ی دانشمند، شماره ی پیاپی 535.


|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: آیا این جعبه ی سیاه می تواند آینده را پیش بینی کند , پیش بینی آینده ,
تاریخ : چهار شنبه 23 / 11 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

مریخ نورد کنجکاوی ناسا یک جسم فلزی اسرار آمیز که از زیر یک سنگ در سطح مریخ بیرون آمده کشف شده کرده که شبیه انگشت یک ربات است.

به گزارش خبرگزاری مهر، این تصاویر که توسط دوربین کنجکاوی گرفته شده یک ساختار عجیب انگشت مانند را در سطح مریخ نشان می دهد که روی سنگ زیرین خود سایه انداخته است.

علاقمندان به اکتشافهای کنجکاوی اظهار داشته اند که این شی کوچک و براق که درمیان سنگها یک منظره نامتجانس ایجادکرده می تواند از موادی تشکیل شده باشد که در مقایسه با اطراف خود کمتر در معرض فرسایش قرار گرفته است.

انگشت رباتی؟ تصویری که توسط دوربین کنجکاوی گفته شده یک چسم فلزی عجیب را روی سطح مریخ نشان می دهد

این جسم ناشناخته درمیان سنگها مشاهده شده است

گفته می شود که این ساختار 0.5 سانتیمتر یا کمتر بوده است. این تصاویر درمیان تصاویر کنجکاوی بوده که اخیرا از مریخ به زمین ارسال کرده است و تاریخ ثبت آن روز 30 ژانویه بوده است.

تصویر اجسام عجیب و اسرار آمیز در مریخ از جایی شروع شد که کنجکاوی نخستین حفره را در سطح مریخ حفر کرد تا بتواند خاک آن را آزمایش کرده و رد حیات را در این سیاره سرخ بررسی کند.

تصاویر ارسالی از مریخ نشان دهنده یک حفره کوچک است که اطراف آن را تپه هایی از سنگهای ساییده شده قرار دارد و ناسا امیدوار است که بتواند از آنها برای آزمایش استفاده کند.

این سازمان فضایی طی بیانیه ای اظهار داشت که کنجکاوی از روشهای مختلفی برای حفر چاله در سنگهای مریخی استفاده می کند تا پس از آن نمونه های مورد نظر خود را جمع کند.

مریخ نورد کنجکاوری روی سطح مریخ چیزی کشف کشده که می تواند شبیه یک دستگیره در باشد

کنجکاوی از روشهای مختلفی برای حفر چاله در سطح مریخ استفاده کرده تا بتواند نمونه های بیشتری برای تجزیه و تحلیل جمع کند و به این پرسش که آیا حیات در مریخ وجود دارد پاسخ دهد.

نتایج یک تحقیق جدید توسط موزه تاریخ طبیعی به همراه دانشگاه ابردین نشان می دهد در تمام طول تاریخ مریخ، تمام اجزای حیات زیر سطح این سیاره وجود داشته است.

وقتی که شهابسنگها با سطح مریخ برخورد کرده اند، عملکرد آنها شبیه کاوشگران طبیعی بوده بسیاری از سنگها از زیر سطح به رو آمده اند.

براساس اظهارات دکتر جوزف میچالسکی نویسنده این تحقیق در موزه تاریخ طبیعی، در این شرایط تنها ارگانیسمهای تک سلولی امکان بقا دارند.


|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: کشف جسمی اسرارآمیز در مریخ , کشف , جسمی , اسرارآمیز , مریخ ,
تاریخ : پنج شنبه 30 / 9 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

تاریخ پایان زمان،2012 یا 2087؟

ترجمه خلاصه شده

تلاش برای تعیین زمان دقیق پایان جهان موضوعی است که من در کتابم عمدا از آن دوری میکنم, عمدتا به این دلیل که مسیح در تعالیمش چنین گفته که هیچ کس نمیتواند روز یا ساعت ظهورش را تعیین کند, و او مانند دزدی در شبانگاه ناگهان ظاهر خواهد شد. کافیست به تلاشهای اخیر هارولد کمپینگ برای تعیین تاریخ دقیق رستاخیز دقت کنیم تا به بی نتیجه بودن چنین تلاشهایی پی بریم. کمپینگ تنها یکی از لیست بلند افرادیست که تلاشهایشان برای تعیین این تاریخ با شکست روبرو شده است. اما اینکه در سال 2012 هستیم برای من انگیزه ای شد تا نگاهی سطحی به پدیده ای که به 2012 مرتبط دانسته اند انداخته و تاریخی را که دکتر رابرت بولتون در کتابش به نام ترتیب اعصار مطرح کرده است مورد بحث قرار دهم.

http://www.sacred-destinations.com/mexico/images/mexico-city/museum/resized/aztec-sun-stone-cc-constantined.jpg

پس از ترجمه مکتوبات و حکاکیهای مایایی توسط دانشمندان, بسیاری از متفکرین دوران احیای معنویت که از نیمه قرن بیستم آغاز شده است 2012 را تاریخ پایان جهان یا آغاز دورانی جدید برای جهان دانسته اند. سالهای دهه 1950 و 60 زمانی بود که پی بردیم مایاها دانش بسیار پیشرفته ای از ریاضیات و ستاره شناسی و سیستم گاهشناسی بسیار پیچیده ای داشتند. مایاها در واقع دو نوع تقویم داشتند, یکی برای دانستن تاریخ در مقاطع کوتاهتر و دیگری برای دوره های طولانیتر 52 ساله. تقویم دوره های 52 ساله به صورت خطی تنظیم شده است و نقطه آغازش معادل یازدهم آگوست 3114 پیش از میلاد مسیح است. مایاها زمان را با واحد کین kin میسنجیدند. هر کین معادل یک روز بود, یک وینال winal معادل 20 کین (20 روز) و هجده وینال معادل یک تون tun یا 360 روز یا یک سال بود. یک تون با سیستم شمارشی 20 تایی دسته بندی میشد و هر تون یک کاتون katun معادل 7200 روز را به وجود می آورد, هر 20 کاتون یک باکتون baktun را تشکیل میداد, یعنی 144 هزار روز یا حدودا 394 سال.

بنابر اساطیر مایایی که در پوپول وو popol vuh (مجموعه ای از روایتهای تاریخی-اساطیری مایایی) نقل شده است خدایان سه بار جهان را بدون موفقیت ایجاد کردند تا در دوره چهارم موفق شدند درجهان انسان را متولد کنند. مایاها معتقد بودند سومین دوره پس از گذشت 13 باکتون, 1872000 روز یا تقریبا 5125 سال به پایان رسید. مایکل دی کول در کتابش, مایاها, که در سال 1966 به چاپ رسید از نخستین دانشمندانی بود که ایده اهمیت فوق العاده پایان دوره سوم برای مایاهای باستان را مطرح کرد. 21 دسامبر 2012 زمان پایان سیزدهمین باکتون از آغاز چهارمین دوره است و بسیاری معتقدند که این تاریخ رستاخیز است.

دکتر بولتون در کتابش, ترتیب اعصار, خاطرنشان میکند که باید محاسبات خود را اصلاح کنیم و طول یک سال واقعی را در نظر بگیریم که به این ترتیب تاریخ پایان دوره چهارم به اواخر قرن بیست و یکم میرسد. مایاها سال تقویمی خود را 360 روزه محسوب میکردند اما همان طور که دکتر بولتون در کتابش خاطرنشان میکند آنها به خوبی میدانستند که یک سال 365 روز و 24 صدم روز است. به این ترتیب طول دوره یه باکتون 5125 سال نیست بلکه 5200 سال است و 75 سال به زمان پایان دوره چهارم افزوده میشود و پایان این دوره با سال 2087 مصادف میشود. این بدین معنی نیست که سال 2012 که با در نظر گرفتن 360 روز برای طول هر تون به عنوان پایان دوره چهارم به دست می آید اهمیتی ندارد, بلکه به این معنیست که سال 2087 گزینه دومی برای پایان این دوره است.

یکی از جذابیتهای این محاسبه و تاریخ اصلاح شده در این است که سال 2087 به عنوان پایان دوره چهارم نه تنها در تطابق نسبتا کامل با تقویم تمدنهای هندی است بلکه بنا به نظر بولتون در تطابق با تقسیم بندیهای زمانی یونان باستان در «سال بزرگ» افلاطون, عصر طلا, نقره, برنز و آهن در اساطیر یونان نیز هست.

بولتون خاطرنشان میکند اگر به اعداد سمبلیکی که در فلسفه یونان باستان مقدس و محترم بوده اند دقت کنیم  تا طول دوره کالی یوگا را محاسبه کنیم, ممکن است به سال 2082 برسیم که به سال 2087 نزدیک است. بر اساس اساطیر هندو دوران جهان یا یوگاها متشکل از چهار حلقه رو به سقوط هستند که از دوره طلا, ساتیا یوگا آغاز شده و پس از آن به طور مداوم رو به بد شدن گذاشته و به دوران ترتا یوگا و دواپارا یوگا که معادل دوره نقره و برنز یونان است رسیده و در آخر به پست ترین دوره, کالی یوگا رسیده است.

تاریخ آغاز کالی یوگا در سوریا سیدانتا که یک متن فلسفی و باستانی هندو است معادل 3102 پیش از میلاد است. در بعضی شاخه های هندو کالی یوگا را 432000 سال میدانستند اما طول این دوران در متون مختلف با هم متفاوت است. بولتون میگوید ممکن است طول کالی یوگا با «سال بزرگ» افلاطون که با عدد 432 مرتبط است, عددی که در سایر فرهنگها نیز تکرار شده است, ارتباط داشته باشد. طول «سال بزرگ» افلاطون 12960 سال دانسته شده, که مضربی از 432 است. بولتون درباره سال افلاطونی چنین میگوید:

… طول دوره هایی که افلاطون آن را  در کتاب تیمائوس خود » بازگشتهای طولانی» مینامد و در پایان هر یک جهان در اثر بلایای طبیعی دچار تخریب و ویرانی میشود: گفته میشود در پایان  دوره اخیر جهان با سیل ویران میشود و در پایان دوره بعد با آتش.

بولتون میگوید اگر طول کالی یوگا با سال افلاطونی مرتبط باشد, این ارتباط میتواند به این شکل باشد که مقسوم علیه نزدیکترین عدد به آن است, 1296 به جای 12960. و اگر این شکل کوتاهتر عدد, یعنی 1296 را در 4 ضرب کنیم (حاصل: 5184) و سپس از تاریخی که در سوریا سیدانتا به عنوان مبدا مطرح شده است یعنی 3120 پیش از میلاد محاسبه کنیم زمان پایان این دوره سال 2082 خواهد بود که تنها 5 سال با تاریخ اصلاح شده تقویم مایایی فاصله دارد.

اگر پیش گوییها درباره 2012 حاوی بخشی از حقیقت هستند آیا لزوما بر پایان جهان دلالت دارند؟ یا آنچنان که بعضی پیروان دوران احیای معنویت معتقدند آغاز دورانی جدید را پیش گویی میکنند؟ شاید جان میجر جنکینس برجسته ترین نویسنده ای باشد که پدیده 2012 را خوش بینانه نگریسته است  و آن را سرآغاز تغییرات عمده دانسته است, تغییراتی چون سپیده دم اشراق. مایاها معتقد بودند پس از پایان 13 باکتون دوران سوم دنیای بهتری زاده میشود.

منبع:     http://unveilingtheapocalypse.blogspot.com


|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: تاریخ پایان زمان , 2012 یا 2087؟ ,
تاریخ : پنج شنبه 30 / 9 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

پیشگوییهای پایان دنیا

 http://thebeausejourpulpit.files.wordpress.com/2012/05/end-of-the-world.jpg?w=535&h=374

به نظر شما روز پس از پایان دنیا چگونه خواهد بود ؟

با توجه به سایت ویکی پدیا تا کنون 183 پیش بینی پایان دنیا با شکست مواجه بوده که بسیاری از آنها بر اساس تعالیم دینی وتوسط متعصبان این مذاهب ترویج گردیده است .

در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم :

-          در سال 1284 میلادی پاپ (Innocent III ) پیشگویی کرد که دنیا 666 سال پس از ظهور اسلام به پایان خواهد رسید .

-           

-          کریستف کلمب مدعی شده بود که دنیا 5343 سال قبل از میلاد بوجود آمده و 7000 سال بیشتر عمر نخواهد داشت که بدون احتساب سال صفر 1658 میلادی  تاریخ پایان دنیا بوده است .

-           

-          جاکوب برنولی ریاضیدان مشهور پیش بینی کرده بود که دنیا بر اثر برخورد یک شهاب سنگ در سال 1715 از بین خواهد رفت.

-           

-          یک گروه مسیحی (Seventh Day Adventists ) پیش بینی کرده بود که مسیح در سال 1874 باز خواهد گشت !

-           

-          در سال 1862 کتابی با عنوان ( پایان دنیا در سال 1881 ) به نقل از مادر شیپتون پیشگوی قرن 15 منتشر گردید . ولی در سال 1873 آشکار شد که این امر کذب و جعلی بوده ولی با این حال عده ای هنوز به آن باور داشتند.

-           

-          Camille Flammarion پیش بینی کرده بود که در سال 1910 دنباله دار هالی باعث از بین رفتن حیات بر روی کره زمین می شود . همچنین  اوا نجلیست Wilbur Glenn Voliva اعلام کرده بود که دنیا در سال 1935 نابود می گردد .

-           

-          Dorothy Martin که لیدر یک آئین یوفو به نام  Brotherhood of the Seven Rays بود پیش بینی کرده بود که 21 دسامبر 1954 دنیا توسط یک سیل عظیم از بین خواهد رفت .

-           

-          سایکیک  Jeane Dixon پیش بینی کرده بود که در 4 فوریه 1962 یک همراستایی سیاره ای موجب ویرانی های زیادی بر روی زمین خواهد شد.

-          George Van Tassel که مدعی چانلینگ با موجودی بیگانه به نام Ashtar بود پیش بینی کرد که فاجعه در 20 اگوست 1967 بواسطه برخورد موشک های اتمی شوروی با جنوب امریکا رخ خواهد داد .

-           

-          اوانجلسیت Pat Robertson در سال 1976 پیش بینی کرده بود که دنیا در اکتبر یا نوامبر 1982 به پایان می رسد .

-           

-          José Argüelles مدعی شده بود که آرماگدون در تاریخ  17 اگوست 1987 به وقوع خواهد پیوست مگر اینکه 144000 نفر در یک جا جمع شوند و از طریق رزونانس جلوی آن را بگیرند .

-           

-          Hal Lindsey گفته بود که نابودی در سال 1987 صورت می گیرد با توجه به  کتاب بایبل و دوره 40 ساله استقرار اسرائیل .

-           

-          Louis Farrakhanm رهبر حرکت دنیای اسلام ( Nation of Islam) اعلام کرده بود که جنگ اول خلیج فارس منجر به آرماگدون خواهد شد .

-          Harold Camping که دیگه گفتن نداره !

-          سایکیک مشهور کالیفرنیا Sheldon Nidle گفته بود که دنیا ممکن است درتاریخ 17 دسامبر 1996 با ورود 16 میلیون سفینه فضایی و حامل فرشتگان به پایان برسد .

-           

-          یک پیشگویی نسبت داده شده به نوستراداموس مبنی بر آمدن پادشاه وحشت از آسمان در ماه هفت 1999 موجب ایجاد ترس از پایان دنیا گردید.

-           

-          ادگار کیسی پیش بینی کرده بود که مسیح در سال 2000 باز خواهد گشت .

-           

-          گروه Nuwaubian Nation movement مدعی شده بود که در 5 می 2000 در اثر هم آرایی سیاره ها، زمین و سایر سیاره ها  به داخل خوررشید کشیده خواهند شد .

-           

-          Nancy Lieder مدعی ارتباط با بیگانگان مستقر در زتا رتیکولی اعلام کرده بود با توجه به آنچه بیگانگان به او گفته اند  دنیا در اثر برخورد با نیبرو در می 2003 نابود خواهد شد .

-           

-          Pat Robertson در کتابش به نام The New Millenniumتاریخ  29 آوریل 2007 را پایان دنیا معرفی کرده است.

-           

-          José Luis de Jesús پیش بینی کرده بود که اقتصاد و دولت ها در 30 جون 2012 از هم خواهد پاشید و او و پیروانش دچار دگرگونی هایی می شوند  که دارای قدرتهایی مانند پرواز و عبور از دیوار می گردند !


|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: اخر دنیا , پایان دنیا , 21 دسامبر , 21 ,
تاریخ : یک شنبه 10 / 9 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

کتاب پیشگویی های نوستر آداموس

خلاصه پیشگویی های او درباره ایران

 

رهبری رستاحیز جهانی بی شک از ایران خواهد بود
 
پیش از ظهور منجی در ایران حکومت اسلامی برقرار شده است و از این کشور انتقلابی جهانی تدوین و تدارک دیده می شود و همان گونه که نستراداموس نیز به طور صریح پیشگویی کرده بوده رهبری رستاخیز جهانی بی شک از ایران خواهد بود:
 
شب هنگام در آسمان تیره
 
مشعلی رو به خاموشی دیده خواهد شد
 
در مرکز شهر رن، جنگ و خشکسالی روی خواهد داد
 
کمک متحدین اروپائی خیلی دیر خواهد رسید
 
پرشیا (ایران) یورش خواهد آورد
 
و ماگدونیا را به محاصره خود در خواهد آورد.


ایران و جنگ جهانی سوم
 
در این سانتوری ایران را یکی از دو قطب جنگ جهانی سوم معرفی می کند که در آن زمان منجی ظهور خواهد کرد:
 
رهبر پاریس
 
اسپانیای بزرگ را، اشغال خواهد کرد
 
کشتی های بزرگ جنگی
 
در برابر محمدی ها
 
که از پارتیا(ایران) و مدیا (سرزمین شام) برخاسته اند خواهند ایستاد
 
آن ابر مرد، سیکلاد(اروپا) را فتح خواهد کرد
 
و آنگاه انتظاری بس طولانی
 
در بنادر یونان و ترکیه حکم فرما خواهد شد.


حمله ایران به اسرائیل
 
در میدان های نبرد در ماد(ایران) و عربستان و ارمنستان
 
دو سپاه بزرگ سه بار گرد هم می آیند
 
و در نزدیکی سواحل روز ارس
 
خانواده سلیمان بزرگ از هم پاشیده می شود.


ایران علیه فرانسه
 
نوستراداموس ایران را از جمله عوامل دخیل در بروز و وقوع جنگ جهانی سوم به شما می آورد.
 
شب در آسمان
 
مشعلی رو به خاموشی
 
دیده خواهد شد
 
در مرکز رن
 
جنگ و خشکسالی روی خواهد داد
 
کمک خیلی دیر می رسد
 
پرشیا (ایران) حمله خواهد کرد
 
و ماگدونیا را به محاصره در خواهد آورد
 
شب هنگام در آسمان تیره
 
مشعلی رو به خاموشی دیده خواهد شد
 
در مرکز شهر رن، جنگ و خشکسالی روی خواهد داد
 
کمک متحدین اروپائی خیلی دیر خواهد رسید
 
پرشیا (ایران) یورش خواهد آورد
 
و ماگدونیا را به محاصره خود در خواهد آورد.
 
تو ای فرانسه!
 
اگر
 
از آب های لیگوریا گذر کنی
 
خود را در میانه دریا و جزایر
 
در محاسره خواهی یافت
 
پیروان محمد در برابر تو خواهند ایستاد
 
و همچنین تو ای دریای آدریاتیک!
 
استخوان خران و اسبان را
 
خواهی جوید!
 
شاهزاده ی لیبایی (که نماینده حکومت نیرا (ایران) است
 
در غرب به قدرت خواهد رسید
 
یک فرانسوی از اعراب به شدت مکدر خواهد شد
 
ادبا و فاضلان، خود را با اوضاع جدید وفق خواهند داد
 
زبان عربی بر فرانسوی پیشی خواهد گرفت


حمله ایران به اروپا
 
در اینجا سخن از حمله ایران به کشور های شمال است
 
مردم خاورمیانه
 
بسیار زودتر از این رویداد عظیم
 
زیر تاثیر نور ماه قرار می گیرند و همین امر
 
موجب می شود که گروه بی شماری از آنان
 
بعد از سال هزار و هفتصد
 
به خارج فرستاده شوند
 
تا مردمان شمالی را
 
تماماً به بندگی و یوغ خود در آورند.


رهبر وحشت آفرین جدید
 
این سانتوری بیان می کند که رهبری از ایران ظهور می کند که کشورهای اروپایی توام مقابله با او را ندارد.
 
رهبر از اسکاتلند با شش آلمانی برجسته
 
مردانی از دریانوردان شرقی آنها را دستگیر می کنند
 
و آنها را از جبل الطارق و اسپانیا عبور می دهند
 
و در ایران به نزد رهبر وحشت آفرین تازه می آیند.


حمله ایران به فرانسه و اتحاد ایتالیا با ایران
 
فرانسه، محکوم خواهد شد
 
که، از سوی پنج کشور هم پیمان خود نادیده گرفته می شود
 
ونس و الجزایر،
 
به وسیله ی اهالی پرشیا
 
به حرکت در خواهند آمد
 
لیون، سویل و بارسلون
 
شکست خواهند خورد
 
آنها به خاطر ونیزی ها
 
نمی توانند از آنجا با شتاب بگزرند.


فتنه در ایران
 
در این سانتوری که تفسیر آن بسیار مشکل است سخن از مردی آورده می شود که ایران را بر اساس هدف و مقصد خود به حرکت در می آورد.
 
باران، خشکسالی و جنگ
 
در پرشیا (ایران)
 
متوقف نخواهد شد!
 
فردی پرقدرت، از زیادی اعتماد به خود
 
موجب خیانت و جنگ خواهد شد
 
فرانسه بارها میانجی گری می کند
 
ولی به جایی نخواهد رسید
 
پیمانی پنهاد و در خفا
 
برای نابودی یک نفر
 
بسته خواهد شد!


محاصره بیزانس توسط ایرانیان
 
در این سانتوری نوستراداموس بیان می کند که ایران همراه منجی آخرزمان خواهند بود و آغازگر جنگهای بزرگ خواهند بود:
 
شاهزاده عرب قیام خواهد کرد، مریخ، خورشید، ناهید و شیر
 
و حکومت کلیسا
 
در دریا از پای در خواهند آمد
 
در پرشیا (ایران) نزدیک به یک میلیون مرد جنگی مصر و بیزانس را به محاصره در خواهند آورد،
 
شیطان به راستی، با چشمان برهنه دیده خواهد شد.


دجال در اصفهان
 
در این دو روایت، دجال را یک ایرانی از اهالی اصفهان معرفی می کند که یهودیان اصفهان به پیروی از او اقدام می کنند:
 
از پیامبر گرامی اسلام روایت شده که:
 
دجال را هفتاد هزار نفر از یهودی های اصفهان که رداهای مدور پوشیده اند پیروی و متابعت می کنند.
 
همچنین از ابن عباس چنین نفل شده که:
 
همانا دجال از یهودیه اصفهان خروج خواهد کرد و به سمت کوفه می آید، سپس جماعتی از مدینه و جماعتی از طور و جماعتی از یمن و جماعتی از قزوین به او ملحق خواهند شد.


حمله اتمی ایران و کشتار اعراب
 
دو رهبر بزرگ در ایران قیام خواهد کرد که یکی خراسانی تبار است و رهبری سیاسی را بر عهده خواهد گرفت و دیگری فردی به نام شعیب بن صالح است که رهبری نظامی لشکریان را بر عهده خواهد داشت، این دو ایرانی که علاوه بر روایات تشیع و تسنن مورد تایید هستند بوسیله ی نستراداموس نیز پیشگویی شده اند.
 
آن بزرگ مرد،
 
با سلاح ها و آتش درخشان (بمب اتمی)
 
در نزدیکی دریای سیاه
 
از پرشیا (ایران) برای تسخیر ترابوزان
 
خواهد آمد
 
فاروس و میتیلن به لرزه در خواهند آمد
 
خورشید، دریای آدریاتیک را که مملو از اجساد جنگ جویان
 
عرب تبار است
 
روشن و درخشان خواهد کرد.


جنگ در کشورهای عربی
 
در این شعرواره بیان شده است که قبل از ظهور منجی جنگ تمامی کشور های عربی را فرا خواهد گرفت.
 
در این هنگام
 
جنگ تمام کشورهای عربی را فراخواهد گرفت
 
و بین مردم بر سر تصاحب قدرت و حکومت اختلاف شدیدی بروز خواهد کرد.
 
در این دوران آنچنان اختلاف و تشنج در جامعه بالا خواهد گرفت
 
که مردم در عقاید خود دچار تردید و دو دلی خواهند شد
 
حالات روحی آنها کاملا دگرگون می شود.
 
در این شرایط مردم تمام روز آرزوی مرگ خواهند کرد
 
در پس از آن ظهور منجی نزدیک است


آشوب در عربستان
طبق روایات اسلامی که از امام صادق نقل شده است، عبدالله
که هم اکنون پادشاه عربستان است، آخرین پادشاه عربستان خواهد بود و او به دست مخالفان خود کشته خواهد شد.
آنگاه که عبدالله
بمیرد، مردم عربستان در انتخاب جانشین او به توافق نخواهند رسید و بین سران و قبایل و گروه های مختلف بر سر کسب قدرت اختلافات عمیقی به وجود خواهد آمد و این اختلافات به خواست خداوند تا ظهور منجی ادامه خواهد داشت.


انقلاب ایران
 
در این سانتوری از دو اقلاب بزرگ در جهان سخن آورده که یکی از آن دو انقلاب ایران است
 
دو انقلاب بزرگ
 
از برج زحل
 
در جهان رخ خواهد داد
 
که حکومت های جهان را
 
دگرگون خواهد کرد
 
اما
 
آن سواران تیزرو که به هر سوی عالم
 
راه خواهند یافت
 
سرانجام به خانه باز خواهند گشت.


جنگ ایران و عراق
 
این سانتوری به وضوح، حمله صدام حسین به ایران و حامیان عربی و غربی او را توضیح می دهد، قانون کلیسا همان آمریکا است که بر اثر حملات مکرر ایران به کشتی های نفتی و جنگی آمریکا و کشور های عربی تسلیم شد.
 
فرمانده عرب، مریخ، خورشید، ناهید و برج اسد
 
قانون کلیسا از راه دریا تسلیم می شود
 
به سوی ایران، نزدیک به یک میلیون سرباز
 
بیزانس و مصر، یک اژدهای راستین حمله می برد.


نقش روحانیون در ایران
 
این سانتوری نقش روحانیون را در انقلاب ایران بیان می کند.
 
از روی نافرمانی پادشاه که در حال ناتوانی به سر می برد
 
او ه به ارتش خود می بالد، دچار زحمت می شود
 
پدر نیروی فرزندش را بررسی می کند
 
در این هنگام رهبران روحانی در فارس همان می کنند مه در گذشته کرده اند.


انقلاب ایران و امام خمینی
 
این سانتوری به وضوح انقلاب ایران، تبعید امام خمینی به فرانسه و سپس پیروزی انقلاب ایران را بیان نموده است.
 
شورش، گرسنگی و جنگ بی پایان در فارس
 
جنبشی بزرگ که شاه را رسوا می کند
 
پایان آن در فرانسه آغاز می شود
و از سوی یک کاهن است که در جای دوری نشسته است.



|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: نوستر اداموس , پایان جهان ,
تاریخ : یک شنبه 10 / 9 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

کسانی که در ایستگاه فضایی بین المللی اقامت دارند به خوبی می دانند که شهرهای زمین هرگز نمی خوابند.یک فضانورد خوش ذوق به نام "داگ ویلاک" که در حال حاضر در مدار اقامت دارد تصاویری شگفت انگیز از شب زمین تهیه کرده است که فضای وسیعی از لندن، پاریس، جنوب مدیترانه، مصر در رودخانه نیل، اسپانیا و ایتالیا را نشان می دهند...

این فضانورد خوش قریحه که این تصاویر را در مدت 12 شب از ایستگاه فضایی گرفته است در این خصوص توضیح داد: "شما می توانید شفق شمالی را در بالای این شب زیبای اروپا تماشا کنید و از نور شهرهای پاریس و لندن لذت ببرید. ما در اینجا تصاویری زیبا از یک شب سرد پاییزی اروپا را داریم و می توانیم مدیترانه را در مرز میان فرانسه و ایتالیا و موزائیکهای زیبای در امتداد خط ساحلی والنسیا در اسپانیا تا لیورنو در ایتالیا را ببینیم."
وی در توصیف شاعرانه خود از تصاویر شب زمین افزود: "در ادامه، ما چشم اندازی از شب رودخانه نیل را داریم که از میان بیابان مصر تا دریای مدیترانه گسترده شده و قاهره که در دلتای رودخانه خودنمایی می کند."
براساس گزارش دیلی میل، این فضانورد ساکن ایستگاه فضایی ادامه داد: "بسیار شگفت انگیز است که نور شهرهای بزرگ و کوچک را از چشم انداز عمق فضا تماشا کنی. دلم برای این چشم اندازه زیبا از دنیای شگفت انگیزمان تنگ خواهد شد."
 
 
Image

 

 

Image
شهر استانبول در ترکیه، تنها شهری در دنیا که پل رابط میان دو قاره است. استانبول در تاریکی دریای سیاه در شمال و دریای مرمر در جنوب می درخشد

 

 

Image
شفق زیبای شمالی بر فراز شب اروپا و نمایشی دیدنی از روشنایی پاریس و لندن

 

 

Image
روشنایی قاهره در دلتای نیل، رودخانه نیل و دریای مدیترانه در میان تاریکی صحرای شمال آفریقا

 

 

Image
دریای مدیترانه خط ساحلی شهرهای والنسیا در اسپانیا و لیورنو در ایتالیا


منبع:سایت اطلاع رسانی اثرات الودگی نوری


|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: نور های زمینی , ,
تاریخ : شنبه 25 / 7 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

چشمی که در بالای یک هرم ناقص در یک دلاری وجود دارد یادبودی از یک مذهب باستانی جهانی است که در سراسر جهان وجود داشته است.بقایای این یاد بود هنوز هم درخرابه های هرم ناقص و نمادهای چشم در تمدنهای زیادی دیده می شود. اهرام، معابدی بودند جاییکه معتقدان در آن به نیرویی مشغول می کردند که به آن باز شدن چشم سوم نام نهادند، که البته مدتها توسط کلیسا ممنوع شده بود، و برای مدتی هنوز توسط جوامع غربی به صورت راز حفظ شده بود.

 

چپ : جورج واشنگتن فراماسون در حالیکه پیشبندی ماسونی با نقش چشم سوم در مرکز آن است.

راست: چشم سوم درخشانی که در یک مثلث شکل نشانی بزرگ از ایالات متحده آمریکا

بنیان گذاران آمریکا- آنهایی که فراماسون بودند و یا آشنا با اصول یادبود سفارش برادری- راز گمشده- در نماد مهر بزرگ ایالات متحده آمریکا بودند.

این راز گمشده یک آیین باستانی جهانی بوده، که اکنون از دست  رفته، اما هنوز قابل مشاهده در خرابه های تمدنهای اولیه هست، جاییکه ما یک الگوی شفاف و سازگار از اهرام و نماد چشمی که از جسم جدا شده می بینیم:

 

عکسی از خرابه های هرم خورشید به همراه چشمی تک که روی دیوار تراشیده شده بوده است. در مکزیکو

 

عکسی از خرابه های هرم به همراه سمبلی از یک چشم .ساکارا، مصر

 

 عکسی از خرابه های اهرام به همراه نقش یک چشم در تمدن اهایو، آمریکا

عکسی از خرابه های هرم به همراه نقش هنری یک چشم، تمدن نازکا در پرو 

  عکسی از خرابه های هرم به همراه سمبل چشم سوم «اولان»،چیچن ایتزا، مکزیکو

عکسی از خرابه های هرم به همراه عکسی هنری از چشم سوم، سیسیل، ایتالیا

 

عکسی از خرابه های هرم خورشید به همراه اثر هنری شامل چشم سوم، در پرو

بر اساس تحقیقات دانشمندان گذشته، و در هم آمیختن آن با اکتشافها  و نوآوریها در کتاب جدید» نوشته شده بر سنگ» آشکار میسازد: 

رمزگشایی راز آیین پنهانی ماسونی که در کلیساهای گوتیک  مخفی شده بود، این سمبلها اشاره به آیینی دارند که زمانی جهانی بوده است و یکبار مورد آزمایش قرار گرفته بوده است.

پزشکان متمرکز بر باز کردن این مرکز عرفانی و نورانی که چشم سوم نامیده میشود بودند، که گویند این چشم سوم جایی در مرکز پیشانی پنهان گشته است.

اعتقاد بر این است که چشم سوم  ارگانی است از عوالم بالا، پیچیده تر، و فرم معنوی بشریت که بر روی زمین دربعد از طوفان نوح و در عصر طلایی زندگی می کرده است جاییکه مورخان کلاسیک به عنوان «بابل «، «شامبالا» و » آتلانتیس » می نامیدند.

از انسان به عنوان» بعد از طوفان نوح»  ما هنوز دسترسی به این ارگان از اجدادمون که توسط دانشمندان قرن 19 و 20 مطرح می شود به نام «غده صنوبری» دسترسی داریم:

«ََیک بخشی معمولا کوچک است. زائده مخروطی از مغز همه مهره داران است که این در برخی خزندگان یه بخش ضروری از چشم می باشد، این ساختار در برخی از پرندگان به عنوان بخشی از اندازه گیری زمان به کار می رود و چند ساختار متفاوت چشم سوم ، یک ارگان ترشحه داخلی است یا صندلی روح..است» 

بخش نهم فرهنگ لغت دانشگاهی

«صندلی روح» چیزی است که توسط فیلسوف فرانسوی رنه دکارت(1596-1650) توصیف می شود همان غده صنوبری است; او می گوید این غده پلی است که روح را به بدن متصل می سازد.

خوانندگان آشنا با ادیان شرقی می دانند که چشم سوم دارای سابقه طولانی در تاریخ هند، چین و آسیای جنوبی، جایی که آیین هندو، بودایی و تائو این دانش را نگاه داشتند.

بیش از یک ایده مذهبی، چشم سوم یک رسم و رسومی معنوی و کهن است.

چشم سوم بیندی نقطه ایی روی پیشانی هندو

چشم سوم،» اورنا» یا » ترینترا» نامیده می شود که با یک نقطه در وسط پیشانی بین دو چشم نشانه گذاری می شود.

      

با دو چشم بسته شما می توانید چشم سوم را باز کنید- نقطه بین دو چشم- و خود معنوی درونی را یا روح درون را مشاهده کنید.

در شرق، بیداری چشم سوم از طریق یوگا بدست می آید و مخصوصا یوگا کندالینی که وجود چاکرا آجنا یا چشم سوم را تعلیم می دهد. کندالینی در زبان سانسکریت باستانی به معنای» روشنایی» ، » روشن ضمیری» ، و  اشاره به نوری که وقتی چشم سوم شما در حال باز شدن است دارد همان نوری که به شما می گوید که چه کسی در درون هستی.

این » اتحادیه با خدا»  در مسیحیت غرب هزاران سال توهین به مقدسات در نظر گرفته شد ، و مجازات مرگ تحت تفتیش عقاید در نظر گرفته شد.

 

بالا چپ : بیداری چشم سوم از طریق یوگای کندالینی . بالا راست : عصای چاووش، محبوب در سراسر قرون وسطی در اروپا، نماد محرمانه کندالینی یوگا است.

سنت بر آن است که از راه های مناسب چشم سوم فعال گردد به » توازن» دو کانال مخالف در بدن( ایدا و پینگالا) در اطراف محور عمودی مرکزی ستون فقرات که سشومنا نامیده می شود.

توازن این اضداد می تواند یک  نیروی سومی  تضاد و هوشیاری ر ا باهم در چشم سوم متحد می سازد و توسط آن می توانید ماهیت واقعی خود ، نفس خود را ببینید و بدانید که چه کسی هستید.

«شما یک روح ندارید ، بلکه شما روحی هستید که یک بدن دارد.( لوییز)

این نیروی سوم» مرکز» و » تعادل» شماره سه می باشد، صدای اوم که توسط عارفان شرقی خوانده می شد. سمبل » اوم» شکلی است که خود مانند عدد 3 می باشد- چنانچه مورخان گویند.- دلالت بر تعادل اضداد:

 

بالا : سمبل » اوم» شکلی شبیه 3 می باشد، که عدد رییس فراماسون ها هم هست.

در فراماسونری عدد سه مهم ترین است… و ما نفوذ آن را در تمام مراسم شاهد هستیم…

- ارمیا، کتابچه راهنمای فراماسون ها 1881

همه جا در میان همه اقوام شماره سه از اعداد مقدس تلقی شده است…

در تمامی اسرار، از مصر تا اسکاندیناوی ما تقدس این عدد را می بینیم…

در فراماسونری، سه تایی مقدس از تمام اعداد عرفانی است.»

- آلبرت مکی، دایره التمعارف فراماسونری

چشم سوم به طور گسترده ایی در شرق استفاده می شود، که در رشته های متنوعی ظاهر شده است( یوگا، ذن بودایی، کاراته، چی کونگ، و آیکیدو). ایده چشم سوم، کاملا برای غرب بیگانه هست. با و جود زندگی کزدن در » عصر اطلاعات» جهانی شدن،هنوز به عنوان چیزی عجیب و غریب و بیگانه  ومعمایی در ادیان غربی می باشد.

چطور این امکان دارد؟ ممکن است که یک تلاش عمدی برای پنهان سازی آن در پشت پرده باشد؟

 

بزرگترین راز «چشم سوم «فراماسونری

تصویر از یک چشم در جوامع غربی یک راز شایع است. تک چشم یکی از سمبلهای کلیدی در فراماسونری می باشد. در معابد ماسونی و ابرنس یک چشم کاملا مشهود است، در میان مکان هایی دیگر ،اما به مفهوم نشان آن برای خداوندی نیست به مفهوم پنهان سازی آن در پیشانی می باشد.

 

چشم همچنین ابزاری بر روی انجمن ردیابی وابسته به ماسونها می باشد، که دستوری کهن است که طراحی شده است که در تمام لژ مورد استفاده قرار گیرد و تعلیم داده شود(به تصویر پایین نگاه کنید.)

قدمت بیش از دو قرن، » انجمن ردیابی» یکی از آخرین نشانه های معتبر و دست نخورده ماسونی بوده است.

 

بالا: فرشی ناب از مانیتور ماسونی در سال 1820 که شامل نمادهای اصلی فراماسونری است: خورشید ، ماه، و چشم های عرفانی.

ما به سرعت به سمت چشمی که در قسمت بالا و مرکز پرتره می باشد کشیده می شویم.

اما تعداد کمی از ماها متوجه دو طرف راست و چپ می شویم که که دو رکن اصلی دیگر نیز می باشند که خورشید و ماه در کندالینی یوگا، ایدا و پینگالا کانال می باشند.

 

آیا واقعا پیامی هست در اینجا که ما چشم سوم پنهان و قدرتمندی در پیشانی خود داریم؟ که این چشم مرکزی می تواند موجب بیداری ما گردد؟

 

مثلث هندسی چشم سوم

آیا نماد چشم سومی که بر بالای هرمی ناقص قرار دارد بیش از یادآوری نمادهای چشم سوم و اهرام باستانی در خرابه های باستانی اهرام است؟

در سال 1924 در کتابی شگفت انگیز توسط عارفی آمریکایی، نویسنده گمنام آمریکایی «گریس موری» توضیح می دهد که:

چشم همه بین… سمبل از غده صنوبری یا چشم انسان… در میان خرابه های خیلی از تمدنها یافت شده است، در نتیجه این گواهی است از آیینی جهانی که از زمانهای خیلی دور وجود داشته است. ما هم اکنون در حال بازگرداندن این آیین جهانی هستیم، ما بر روی آن چشم همه بین بر بالای هرم دقیق شدیم.

 

بالا: روی مهر بزرگ اسکناس نشان می دهد که چطور» بیداری چشم سوم» در تمدن های اهرام باستانی آیینی جهانی بوده است. ماسونها آن را چشم تنها » چشمی همه بین» می نامند اما درک کمی از معنای واقعی آن وجود دارد. برخی دیگر این موضوع را خیلی ساده می گیرند و آن را » چشم خدا» می نامند،هر دو راه، این توصیفات مدرن تنها با کمی روشنگری بیان گردیده.

 بیش از تعداد انگشت شماری از نویسندگان و محققان بر روی این چشم همه بین به عنوان چشم سوم هر زن و مردی که برای ما هم نیز قابل استفاده است تاکید کرده اند .

نویسنده معروف آمریکایی و فراماسون مارک تواین در سال 1899، چشم همه بین چشمی نیست که از بهشت ما را نظاره کند و یا چشم پیرمردی که بالا تر نشسته است بلکه این چشمی است که هر فردی می تواند به آن دست پیدا کند:

» این چشم عادی تنها بیرون هر چیزی را می نگرد، و از بیرون آن چیز به قضاوت می نشیند، اما این چشم همه بین به درون آن نفوذ می کند، و قلب و روح آن را می خواند، پیدا کردن ظرفیتهایی که نمایان می گردد و یا وعده داده می شود، و چیزهایی که نمی توان یافت.»

فراماسون دکتر باک(1916-1838) به شرح فیزیکی این چشم سوم و ارتباط آن با درجه استادی و درجه سوم فرماسونی » استاد میسون» می پردازد:

» آن چشم سوم نامگذاری شده است. هندوهای باستان آن را چشم شیوا نام نهادند، وباید یادآوری شود که شیوا سومین خدای سه گانه هندو به شمار می رود…این تحلیل شده است ، و در هر فردی به صورتی خفته مانده است…چشم شیوا، در حقیقت یک چشم همه بین است، فراروی از زمان و مکان و فراتر از سطح فیزیکی رفتن.»

دریک استاد واقعی ]ماسون[،  پس از آن ، چشم شیوا ، غده صنوبری،  نهفته در دیگران، فعال است.

اگر » باک» درست است، و تمرین کردن این » راز» بخشی از پایبندی ماسونی بوده باشد، سپس ماسونی ها مجبور بودند که در اروپا جایی که پالوده شوند را بنا می نهادند. با توجه به قدرت و تفتیش عقاید، ماسونها هیچ انتخابی نداشتند جز به منظور خفظ آداب و رسوم و دانش ، خود را پنهان سازند.

فراماسونها با به کار بردن چشم سوم» جادو» خوانده می شد و توسط کلیسا اعدام داشت، و در نتیجه دلیلی آشکارا برای پنهان سازی و حفاظت از ماسونی بوده است. از آنجا که بسیاری از غربی ها در حال حاضر بر این باورند که تمامی این تفتیش عقاید و آزار و اذیت مرتدان این تمایل کلیسا رو جهت سلطه جویی بر دیگران می دانند. سلسله مراتب کلیسا می دانست اگر بهشت توسط هر فردی قابل دسترسی باشد چه کسی به کشیش ها و کلیسا ها و متون اقتدا می کرد؟

در سال 1918 دکتر جرج واشنگتن کری به ما در کتاب خود «شگفتی های بدن انسان» به ما چنین می گوید:

» چشم همه بین… این چشم فراماسونی، چشم سوم است. در حالیکه من می دانم تعداد کمی از ماسونها از سمبلهای خود درک دارند، باقیمانده واقعیتی که آنها از آن استفاده کنند.  »

این ایده به اصطلاح چشم همه بین در واقع امروزه نیز ادامه دارد. در کتب تحقیقات خودشان،» چشم انداز غیر معمول  سرگی کنینکوف» (1874-1971) که توسط دانشگاه روتجر در سال 2000 منتشر شد، وندی سالموند و ماری توربو چنین توضیح می دهند که :

«  هرم بزرگ یک سمبل نهفته است که اغلب به عنوان چشم همه بین یا چشم سوم دردرون آن بیان می شود. در این شکل نماد عرفانی فراماسونری قرار دارد.»

درکتاب 2006، ادن یا بهشتمحرمانه ، نویسنده معاصر، دکتر جوی جفری پاگ، این جور توضیح می دهد:

» منظور از اذعان چشم همه بین در فرامسونری همان چشم عقل بزرگ است. این عقل بزرگ به آنها که به دنبال اسرار مقدس و درک اشراق، بینش درونی و دانش بصری هستند ارائه می گردد. ارتباط با این عقل بزرگ از طریق چشم سوم( غده صنوبری) که در میان پیشانی است اتفاق می افتد.»

 فراماسونری که اغلب » علم روح» هم نامیده می شد، چنین بوده که احتمالا شامل یکسری دستورالعملها در مورد دستیابی به این مخزن درونی در بیدار سازی این چشم سوم بوده است ، موهبت یک شروع با نیروهایی که با طبیعت ابدی خود به دنیا می آیند.

جمع بندی نهایی   

امروزه متاسفانه فراماسونری محو شده است و خودش رو از اینگونه ایده ها دور می سازد، چشم سوم و چیزهایی مرتبط با آن/ هرگونه مفاهیم محرمانه مختومه اعلام شد و هرگونه برچسب توهین آمیز خورده است. چرا؟

جواب ساده است، به این دلیل که این آموزها به خذف کلمه » خدا «که از عهد عتیق می باشد از این معادله به طور کامل می انجامد.با توانمند سازی انسان با قدرت الوهیت خودش. این با فراماسونهای مدرن خیلی خوب هماهنگ نیست   ، اما همانطور که می دانیم بسیاری از ماسونهای بالا مرتبه و آموزش دیده در گذشته شامل بسیاری نویسنده ها و محققان به چشم سوم و ایده های مربوطه وحقیقت ماسونری اذعان داشته اند.

بیچاره آن بشر که می بایست آن دانش را درآن قرون وسطی و تاریک و جو حاکم عقاید کلیسا برعموم که درهمان دروان پایه ریزی شده بوده نگاه می داشت دانش چشم سومی که فراماسونها در طراحی های کلیساهای عظیم الجثه و قصرها  گنجاندند دانشی که در آن زمانها ممنوع شده بود و آنها به صورتی یک راز در طراحی این آثار گنجاندند.

نوشته شده در کتاب» نوشته شده برسنگ»


|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: بيداری چشم سوم , فراماسونری كهن مذهبی جهانی كه بوسيله پيامبران به مردم ابلاغ گرديد , فراماسونری , پيامبران ,
تاریخ : شنبه 25 / 7 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

دکتر ابن الکساندر در دانشگاه بزشکی معلم بوده و شهرت زیادی رو به عنوان جراح مغز و اعصاب به دست آورده است
و زمانی که خودش را یک مسیحی مینامید.
هرگز به زندگی پس از مرگ و اعتقادات عمیق مذهبی دست نیافت.
اما پس از یک هفته کما در پاییز 2008 که در طی آن مجبور به عمل نئوکورتکس شد تجربه یک سفر و زندگی در حال تغییر ،در پس از مرگ شد که به طور خاص آن را بهشت نامید.


با توجه به درک پزشکی در مورد مغز و ذهن که من دارم .هیچ راهی که بتوان مغز و ذهن وآگاهی رو به طوری کاملا آگاه در زمانی مثل کما کنترل کند وجود ندارد و این تجربه ای جدید برای من بود .
مثل اینکه اودیسه را طور واضح ببینید ! نه در تخیلات
الکساندر این را در جلد داستان های هفته جدید این را نوشت : واقعا بهشت چگونه است ؟
الکساندر میگوید برای اولین بار خودش را در بالای ابرهای شناور میدید و در بین آنها موجوداتی سحر آمیز میدید که انگار از خود تشعشع نور یا چیزی مانند پرچم به همراه داشتند.
او میگوید که زنی در میان آنها بود که انگار توسط آن موجودات اسکورت می شد و با زبانی خاص با آنها صحبت میکرد
و پیامی خاص را برای من در حالتی آزادانه داشت با این مضمون که :
شما را دوست و گرامی میداریم
شما چیزی برای ترس ندارید
شما نمیتوانید کار اشتباهی انجام دهید
و از آنجا بود که الکساندر به سفری رفت که در آن خلاء بسیار زیاد کاملا تاریک ،بینهایت بزرگ و در عین حال بینهایت آرامش بخش بود
و معتقد بود که این خلاء خانه خداست.
بعد از دوره نقاهتی که به دلیل داشتن مننژیت ناشی از کما بود وقتی او میخواست که تجربه خود را با همکارانش به اشتراک بزارد احساس میکرد
زمان بیان آن لحضات ، اینگار که در بین دیوارهای کلیسا بوده و به مغزش فشار وارد میشد
او قصد دارد کتابی در مورد سفر یک جراح قلب و مغز به مرگ و پس از آن را به عنوان اثبات بهشت در اواخر ماه اکتبر آینده منتشر کند
او میگوید : من هنوز دکتر هستم و هنوز انسان ، فقط با تجربه ای که قبلا با آن مواجه نشده بودم
او مینویسد : در سطح عمیقی از زندگی احساس میکردم که چیزی بودم که قبلا آن را درک نکرده بودم
میتوانستم تصاویری ببینم که واقعیت های زندگی را نشان میداد
و شما میتوانید حرف های من را باور کنید که هر لحظه از این زندگی را به ما داده اند که از آن لذت برده و کسانی که بعد از ما می آیند هم به دنبال همین موضوع هستند.


|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: بهشت , جهنم , اخرت , زندگی پس از مرگ ,
تاریخ : سه شنبه 26 / 6 / 1391
نویسنده :

رد پای فرازمینی ها در ایران /سنگ نگاره های «تیمره»

مقایسه انسان هایی با لباس هایی سراندرپا با سرهایی بزرگ که شبیه به ماسک های فضانوردان می ماند با نقش یک انسان معمولی.

مواجه شدن با چنین نقش و نگارهایی عجیب و غریب، به انسان های امروزی این پیام را می دهد که دل مشغولی بشر نسبت به موجودات فرا زمینی فقط منحصر به عصر حاضر نبوده ، بلکه از زمان هایی بسیار کهن (هزاره های ماقبل تاریخ) دردورانی که انسان ها حتی تیزکردن سنگ را برای شکار نمی دانسته اند ،  نقش های اسرار آمیزی از آنها بر جای مانده است که بعضاً انسان های امروزی هم از درک و فهم آنها عاجز و متحیرند.

نقش انسان هایی با ظواهری ملبس و شبیه به فضانوردان امروزی که شکل گام برداشتن های آنها در نقوش نیزهمگون به انسان معمولی نمی ماند، سرهایی بزرگ و تنه هایی کلفت و پاهایی ظاهراً کوتاه. درصورتی که اکثر نقوش انسان های دیگر که بربوم های سنگی حک شده اند، اغلب بدون لباس و درحالت هایی شبیه چندین خط ساده به هم چسبیده هستند که اکثراً مشغول کاری خاص همچون : شکار ، اجرای رقص های آیینی یا کارکرد هایی شبیه به شرایط زندگی محیطی وطبیعی خود هستند.

در اسطوره های کهن ملل جهان نیزمباحثی در خصوص انسان های فرا زمینی سخنانی به میان آمده است .
اسطوره ارابه آتشین ، که نشان از آشنایی ذهنی انسان های کهن به ابزار و ساز وکارهای پرواز باشرایط خاص دارد و ما در زیر به توضیح می پردازیم:

یک شئ آیرودینامیک که شباهت نزدیک به سفینه یا رهنورد های فضایی دارد . انسانی با لباسی عجیب و سری بزرگ که شباهت به لباس و کلاهخود فضانوردان دارد.

 

از طرف دیگر نشان ها و ظواهرنقوش طوری است که آنها نمی توانند ابزار و ادوات معمولی زندگی مردمان آن اعصار باشند ، لذا آنچه که به ذهن متبادر می شود، این است که نقوش یا به وسیله انسان های معمولی آن دوران براساس دیده ها یا شنیده هاشان صورت گرفته یا اینکه این نقوش و علایم توسط انسان هایی از کراتی دیگر با تمدن های موازی به وجود آمده اند.

نقوش وعلایم از دو زاویه قابل تعمق و بررسی است:
1- وجود نقش ها و نشان های غیرمتعارف و بعید با زندگی انسان های ادوار کهن :

الف – وجود نقوش انسان هایی با لباس هایی ظاهراً سراندر پا و یک پارچه که بیشتر به لباس فضانوردان امروزی شباهت دارند.

ب-  وجود نقوش اشیا و ابزار هایی شبیه سفینه ها و ره نوردهای فضایی امروزی( اجسامی که دارای پایه هایی در زیر ، اغلب نوک تیز و آیرودینامیک) به تعداد قابل توجه که شباهت های زیادی به هم دارند ، اگرچه با فاصله های بعید از هم و طی دوره های مختلف حکاکی شده اند.

پ- وجود خطوط و علایمی که در تاریخچه پیدایش خطوط کلیه ملل جهان بدیل آنها را نمی یابیم ، بعضی از آنها زیاد تکرار شده اند و بعضی ها منحصربفردند.

ت-  وجود نقش های متعددی که درهزاران سال پیش حکاکی شده اند لکن از یک شباهت دقیق و ظریف نسبت به یکدیگر برخوردارند، این نقوش در قاره هایی ایجاد شده که عمر کشف بعضی از آنها از پانصد سال فراتر نمی رود و آنقدر این نقوش شبیه یک دیگرند که گویی کار یک هنرمند واحد است، در گذشته های  دور هیچگاه یک انسان عادی قادر به مسافرت و کسب دانش و مهارتی شبیه به هم نبوده و  طوری زندگی می کرده اند که حتی از وجود هم مطلع نبوده اند تا چه رسد به این که از طرح و سبک های  نقوش  یک دیگر با آن جزئیات که بحث شد، کپی برداری و تقلید کنند. برای مثال ، نمونه نقش های کشف شده در ایران (انسان بالدار درتیمره  ) با نمونه های  کشف شده در پارک زرد امریکا (آثاربجا مانده از دوره های کهن ) کوچکترین تفاوتی از نظر جزئیات طرح و حتی شاید پیام  با هم ندارند.

نقوش بزهای کوهی حکاکی شده در آریزونا ، کالیفرنیا و کلرادو امریکا آنقدر از نظر طرح ، اندازه و روح موجود در حکاکی ها با نمونه نقوش حکاکی شده درایران (تیمره ) شبیه به هم هستند که کمتر هنرمندی است که می تواند به راحتی  این نقوش جادویی را ازهم تفکیک کند.

جالب اینکه نماد شناسان هم موفق شده اند ، پیام های سمبلیک موجود در نقوش هم شکل سنگ نگاره ها را در نقاط مختلف دنیا مورد بررسی وتعمق قرار دهند وبدون اینکه حتی همدیگر را ببینند، از نقوش هم شکل در نقاط مختلف دنیا، به تفاسیر واحدی رسیده اند! انسان از این همه قدمت و این همه بعد مسافت از یکدیگر و پیام های مشترک، جداً دچار بهت و شگفتی می شود!

همانطور وجود علایم و نشان هایی که نیاز مند داشتن تکنولوژی بسیار دقیق و پیشرفته است، جهت نماها  ، گاه شمار ها cup marks صور فلکی Constellation rock art    و… حیرت آور را می توان برشمرد .

وجود گودی های متوالی و موازی که دقیقاً بیان گر جهات جغرافیایی هستند ، بعضاً با قطب نما برابرای می کنند. پرفسور جان براور درحال بررسی نمونه های متعددی از آنها در تیمره ، این دانش و تکنولوژی دقیق از انسان بدوی حیرت آور است!

 

وجودگودی های متوالی یک تا چند ردیفه : جهت نما هایی هستند که وقتی کنار آنها قطب نما قرار می دهیم، پی به دقت و راز و رمزهای موجود در آنها می بریم . اندازه آنها ازحداقل یک ردیف سه گودی تا حداکثر چهار ردیف سه تا چند گودی کوچک که در جهات مختلف : شرق وغرب ، شمال وجنوب در فواصل زیاد از یکدیگر قراردارند، به تعداد چشم گیر حکاکی شده اند. جالب اینکه در فواصل مشخص همدیگر را تایید می کنند . بیشتر این گودی های کوچک Cup Marks برروی سطوح افقی بوم های صاف حکاکی شده اند.

به گمان نگارنده ایجاد آنها در زیستگاه های کهن ،نشان از یک علم پیشرفته دارد که برای پی بردن به اسرار نهفته در آنها نیاز به مطالعات گسترده ای است. همین نمونه جهت نماها درنقاط دیگر دنیاهم کشف شده اند،  چه بسا درخیلی جاهای دیگر دنیاهم وجود داشته باشند که بشر موفق به کشف آنها نشده است.
2- وجود نقوش انسان های بالدار به تعداد زیاد:

الف –  انسان بالدارشاید نشان از آرزوی پرواز و نقوش فرشتگان برای استمداد باشد.

اگر ما بپذیریم که انگیزه حکاکان از ایجاد نقوش انسان های بالداراز یک تقدس خاص پیروی کرده اند، این آثار درمکان های مقدس حک می شدند، همچون   hand prints  پنجه های دست که نمادی از یک کارکرد آیینی  است و اغلب در محیط های مقدس ایجاد شده اند. در صورتی که انسان های بالدار اغلب در قلل کوه ها و ارتفاعات حک شده اند ، بنظر نگارنده درایران نقوش انسان های بالدارکارکردی تقدیس گونه نداشته و از رمز و راز دیگری پیروی می کنند.

 

ب – انسان بالدارنشان از انسان هایی است که از کرات و سیارات دیگربه زمین آمده اند.

 

نقوش انسان های بالدار در نقاط مختلف طی دوره ای یکسان به وجود نیامده اند، بلکه طی دوره های مختلف ایجاد شده اند. حتی بعضی از آنها با اینکه در قاره های مختلف واقع اند دارای شباهت های نزدیک به یک دیگرند. این نشان از آن دارد که در ادوار کهن مختلف نقش آفرینی ها مداومت داشته شاید حداقل تا هزارسال پیش و بعد از آن دوره ما شاهد ایجاد نقش های جدید از انسان های بالدارنیستیم. درصورتی که اگرنقوش مقدس بودند و یا آرزوی پرواز را می رساندند ، می بایست بشکلی تا دوران معاصر نیزادامه پیدا می کردند اما چنین چیزی اتفاق نیفتاده است. درصورتی که بعضی نقوش مقدس هنوز هم در خیلی جاها در ایران کارکرد خود را حفظ کرده اند.

 

نقوش انسان های بالدار نیز از سندهای خوبی هستند که شاید انسان هایی از کرات دیگرباتمدن های موازی و پیشرفته تر براین کره خاکی فرود آمده اند و این آثار را از خود به جا گذاشته اند تا امضا وتاییدی بر حضورخود براین کره خاکی بوده باشد.

شاید در آینده آثار دیگری از آنها در غارها وحتی دفینه ها  کشف شود و ذهنیت و فرضیه ای مبتنی برچنین رخدادی در گذشته های بسیارکهن این کره خاکی مسجل و قطعی شود.

(این نقوش چه اثر انسان های فرا زمینی باشند چه اثر انسان های زمینی ، وجود شباهت های انکار ناپذیر درآنها، آنهم در دوقاره جدا از هم ، که انسان های حکاک شاید از وجود یک دیگر هم خبر نداشته اند ، این خود سئوال دیگری است که یافتن پاسخ آن ، سهل تر از موضوع نخست نخواهد بود!)

البته این علایم و نشانه ها و نظریات مترتب برآنها مختص به سنگ نگاره های تیمره نیست بلکه در مورد  سنگ نگاره های ملل دیگر و توسط دیگر محققین مطرح شده است.

برای مثال:

در نگاره های باستانی امریکا مربوط به دوران کهن ،پیش از کشف این قاره  و به ویژه در آثار باز مانده در کشور پرو، همچنین در نقاشی های باستانی موجود در فرانسه، آفریقای شمالی، ایتالیا و استرالیا تصاویری از انسان وارگانی به چشم می خورد که سرهایشان در کلاه خودهایی مانند فضانوردان قرار دارد.هنر سنگی مردم نازکا در شمال شرقی آمریکای جنوبی حتی از این هم فراتر رفته و در میان آثار به جا مانده از این تمدن کهن مردی با لباس کامل فضایی نشان داده شده است.

 

«برداشتی مشابه از سنگ نگاره های 12 هزار ساله پرو همچون سنگ نگاره های تیمره «

درفرهنگ عامیانه در سراسر جهان شرح و تفصیل درباره خدایانی که از آسمان به زمین فرود آمده و مهارت های لازم برای بقای بشر را به وی آموخته اند، فراوان است. در این باب همبستگی های زیادی میان داستانهای کهن عامه ملل گوناگون با مدارک جدید به چشم می خورد که گاه شگفت انگیز به نظر می رسد.
با استناد به این گونه شواهد، نظریه پردازانی نظیر ((اریک فون دانکین)) پژوهشگر و نوسینده سوئیسی که نخستین کتاب او به نام ((ارابه های خدایان)) در سال 1968 به چاپ رسید توجه فراوانی را به خود جلب کرد. از مدت ها پیش بر این ادعا       بوده اند که در فاصله سالهای 40 هزار تا 500 پیش از میلاد ، زمین به کرات مورد بازدید مسافرانی از فضای میان اختری قرار گرفته است. به اعتقاد فون دانکین آنان بودند که کار نظارت بر بنای اهرام مصر در جیزه را انجام دادند و رویدادهای بی توضیح متعددی که جزو اسرار باستانی محسوب می شوند ، دست داشته اند. (در مورد نحوه ی ساخت اهرام مصر چند فرضیه مبتنی بر دخالت فرا زمینیان همچنان مطرح است اما نظریات علمی تری مبتنی بر شواهد مهندسی نیز ارائه شده اند. «جدیدترین نظریه در این زمینه در شماره آذر ماه امسال دانشمند منتشر شده بود- مجله دانشمند. شماره 532 ، بهمن ماه 86 » )

دانکین از سال 1968 به بعد مشغول شرح و بسط این نظریه بوده است و وقایع شگفت انگیزی نظیر پیدایش حلقه های مزارع را که امروز نیز شاهد وقوع آن هستیم،‌به برون زمینیان و رفت وآمد سفاین آنها نسبت می دهد.
همانطور که نیاکان ما در اعصارکهن بدون اینکه هم دیگر را ببیند ، همچون  هم فکر کرده اند و بدیل اندیشه های خود بر سنگ های سخت هنرآفرینی کرده اند، امروزهم ما بدون اینکه از یافته و برداشت های مترتب از یافته های انسان های ساکن در قاره های دیگر مطلع باشیم، بریافته هایی همگون دست یافته ایم.که باز هم شگفت انگیز و مسحورکننده است. شاید در آینده ای نزدیک علایم و نشان هایی در سنگ نگاره های دیگر نقاط کره زمین کشف شود که تکمیل کننده حلقه های مفقوده امروزما باشند و بدین طریق رازی از اسرار نهفته گذشته این کره خاکی آشکار شود. قطعاً این رخداد دور از انتظار نخواهد بود.

با احترام – محمد ناصری فرد

 

 

نقش موجودی عجیب که شباهت به پری یا انسان بالدار دارد، با دنباله ای مواج  و انتهای دوشاخه که شباهت به دم ماهی دارد . این بی نظیر سنگ نگاره ای است که نگارنده تا کنون دیده است. انسانهای آسمانی و  فرا زمینی!

انسان هایی با لباس های خاص  و اشیایی شبیه ماشین های پرنده

انسانی درحال سوار شدن بر سفینه  با لباس های سراتدر پا  و سرهای بزرگ .

یک مجموعه خطوط درهم که شباهت به نقشه های پیچیده امروزی می نماید.

وجود نماد پیچ های حلزونی برفراز بعضی کوه های مشرف به سنگ نگاره های تیمره  با یک شعار جهانی ،حیرت آور است!  زندگی ،  کوچ ومهاجرت، قدرت  ورشدو نمو .

life, migration, power, growth

معنی نماد فوق :

زندگی ،  کوچ ومهاجرت، قدرت و رشدو نمو.

life, migration, power, growth


|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: یوفوها و بیگانگان , عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: رد پای فرازمینی ها در ایران /سنگ نگاره های «تیمره» , رد پای فرازمینی ها در ایران , فرازمینی ها در ایران ,
تاریخ : جمعه 15 / 6 / 1391
نویسنده :

دوگون ها قبيله اي هستند که در بخش اصلی ناحیه ی «بندیاگارا» و «دوانتزا» در مالی ، در غرب آفریقا ساکن شده اند.

این منطقه از سه ناحیه ی زمین شناسی تشکیل شده است:قسمت هموار،قسمت صخره ای وقسمت مسطح.

در داخل این ناحیه دوگون ها که تفریبا تعداد آن ها 300000 نفر می باشد دارای متمرکزترین جمعیت هستند.

 

به امتدادی 200 کیلومتری نواحی پرتگاهی صخره ای نام صخره های بندیاگارا را داده اند.

این صخره ها که جنس آن ها ماسه سنگ می باشد از جنوب غرب تا شمال شرق به طور نا هموار و موازی به سوی رود «نیجر» می روند و در نهایی ترین ارتفاع به 600 متر می رسند.

این صخره ها بستری مناسب و تماشایی را برای ساخت دهکده های دوگون ها در کنار پرتگاه به وجود آورده اند.

در این مکان 700 روستای دوگون وجود دارد که بیش ترین آن ها از لحاظ جمعیت،کمتر از 500 سکنه دارد.

در طول فصل گرم،دوگون ها روی بام خانه های گلی و سفالیشان دراز می کشند و «آبدوله کویو» ، یک مرد دوگون ،بالای پرتگاه بندیاگارا که مشرف بر ناحیه ی هموار بونگو است می ایستد.

همچنانکه از حاصلخیزی سرزمین سنگی اطراف بندیاگارا کاسته می شود،دوگون ها برای زراعت گندم در سرزمین های هموار و حاصلخیز بونگو که پربارتر و بهتر است به جلو پیشروی می کنند.

بدون هیچ تجهیزاتی و فقط با زور ماهیچه و مهارت،یک مرد دوگون صد ها متر در امتداد شیب سخت زمین صعود می کند.روستایی های «ایرلی» از طنابی که از پوست درخت «بااوباب» درست شده است برای جستجوی چلغوز کبوتر وصنایع مصنوعی «تلم» صخره های بندیاگارا را بالا می روند.چلغوز کبوتر برای تولید کود به کار می رود و کیسه ای 4 دلار به فروش می رود.صنایع تلم،مانند مجسمه های برنجی و بالش ها و زیر سری های چوبی توسط کلکسیونر های هنری غربی به قیمت های گزافی خریداری می شوند.

خاستگاه دقیق دوگون ها ، مانند تمدن های کهن دیگر ، نامعین است. تمدن آن ها ، در شباهت بسیاری با آداب و رسوم تمدن باستانی «سومر» پدیدار شد.هر دوی این تمدن ها از افسانه هایی سخن می گویند که آفرینش آن ها را توسط خدایانی می داند که از آسمان توسط کشتی های فضایی آمدند و جالب تر این که می گویند آن خدایان روزی باز خواهند گشت!

به علت این منابع نادقیق و نادرست تعداد بیشماری از انواع افسانه ها و روایت ها وجود دارد که نشان می دهد آن ها چگونه از سرزمین اجدادی و مادریشان به ناحیه ی بندیاگارا آمده اند.

آن ها به خودشان دوگون یا «دوگوم» می گویند ، اما در ادبیات و فرهنگ قدیم به آن ها «هبه» می گفتند که به معنای غریبه یا کافر و بت پرست است.

تئوری ها می گویند که قبیله و طایفه ی آن ها نسبت و نژاد مصری دارد.دوگون ها بعد به منطقه ای مهاجرت کردند که امروزه  به آن لیبی گفته می شود.سپس آن ها به سوی منطقه ای در گینه یا موریتانی رفتند.

حوالی سال 1490 بعد از میلاد یعنی 600 سال پیش آن ها به علت مهاجم ها و یا خشکسالی سرزمین خود را ترک گفتند و به مکان فعلی ، یعنی صخره های بندیاگارا به مرکز مالی مهاجرت کردند.

باور های دینی دوگون ها مجموعه ی عظیمی است.دین دوگون ها عمدتا به پرستش اجدادیشان و ارواحی که در راه مهاجرت به صخره های بندیاگارا با آن ها روبرو می شده اند استوار است.آن ها «نومو» نامیده می شدند.

سه مکتب و آئین دینی برای دوگون ها وجود دارد که عبارتند از:»آوا» –»لِبه» و «بینو».

آوا:  آوا آئین و مکتب مرگ است که هدف آن دوباره مرتب کردن فشار های روحی است که به وسیله ی مرگ نومو به وجود می آیند ، یک افسانه اجدادی که برای دوگون ها اهمیت زیادی دارد.

پیروان آئین آوا با لباس ها و نقاب ها ی نقاشی شده و ظاهر بسیار مزین در هر دو مراسم تدفین و یادبود می رقصند.

78 نوع نقاب آئینی برای دوگون وجود دارد  که پیام نمادین آن ها به ورای زیبایی ، قلمروی دین و فلسفه می رود.

نخستین هدف رقص آوا ، هدایت روح متوفیان یا مردگان به سوی آخرین آرامگاهشان در قربانگاه های خانواده و تقدیس گذرگاه آن ها به سوی مقام ها و جایگاه های نیاکانشان است.

مکتب لبه ، خدای زمین ، عمدتا به چرخه ی کشاورزی و قدیس اصلی آن که به آن «هوگون» می گویند بستگی دارد.

هر دهکده ی دوگون یک معبد لبه دارد که محراب های آن ها ذره ای زمین ثبت شده دارد که آن ها را به سوی ادامه ی حاصلخیز کردن زمین تشویق می کند.

دوگون ها باور دارند که هر شب خدایی که نام ان لبه است هر شب در قالب ماری بزرگ نزد هوگون ها می آید و پوست آن ها را برای پاک کردن و تصفیه کردن و برانگیختن آن ها می مکد.

هوگون ها مسئول هستند که از پاکی و خلوص خاک محافظت کنند بنابراین مراسم کشاورزی زیاد برگزار می شود.(آن مار بزرگ استعاره و کنایه ای از DNA است.)

در ده «سَنقا» پیاز ها را می کوبند و کوبیده ی آن ها به شکل توپی در می آورند که در آفتاب می خشکد.سپس آن ها را به دورترین نقطه ، به ساحل عاج برای فروش حمل می کنند که تهیه ی انواع سس ها به کار می رود.

پیاز ها یکی از منابع اصلی مبادلات دوگون ها هستند که در سال 1930 توسط فرانسوی ها به دنیا شناسانده شد.

محصول ارزن:زنان دوگون محصول ارزن را در دهکده ی کانی کُمبال ذخیره می کنند.ارزن یکی از محصولات حیاتی برای دوگون است.آن ها ارزن را در ماه های خرداد و تیر میکارند ، هنگام آغاز باران می کارند که در ماه مهر قابل برداشت می شود.

امروزه ، یک آهنگر دوگون تکه پاره های آهن های به جا مانده از ریل های قدیمی و ماشین های از کار افتاده را بازیابی و اهنگری می کند.بنابراین ، ذره به ذره هنر جدا کردن آهن از سنگ معدن که دانش و علم کامل و زیادی می خواهد از آتش گرفته تا دما هایی مشخص متروک شد و از یاد ها رفت.

یکی از آخرین ذوب کنندگی ها در سال 1995 در مالی توسط آهنگران دوگون انجام شد.این اتفاق موضوع فیلمی به نام «ایناگینا ، آخرین پناهگاه و خانه ی آهن » شد.

یازده آهنگر که هنوز رمز و راز های هنر اجدادیشان را به همراه و یادگار داشتند موافقت کردند که یکی از آخرین گدازگری ها را انجام دهند.آن ها جمع شدند که ارواح اجدادشان را شاد کنند.

آن ها ذغال چوب برافروختند ، یک کوره به وسیله ی زمین و کلوخ درست کردند.آخرین کوره – یا ایناگینا – که به معنای » خانه ی آهن » است با کیفیتی فوق العاده به 69 کیلوگرم آهن حیات بخشید.

با این حجم آهن ، آهنگران وسایل سنتی کشاورزی ، وسایل دفاعی  و جواهرات مردم دوگون را ساختند.

رقص های یودیو: هنگام جشن «داما» ، روستایی های یودیو دور دو رقاص چوب به دست حلقه می زنند.

رقص و صورتک ها تقلیدی از «تینگه تنگ» ، پرنده ای آبی با پاهای بلند است.رقص کنندگان قدم ها و حرکات طاقت فرسایی را هنگام بالا و پایین پریدن در جمعیت انجام می دهند.

مکتب یا آئین بینو یک رویه ی توتمی است (توتم ،روح محافظ شخص ،درخت يا جانورى که سرخ پوستان حافظ وحامى روحانى خود دانسته واز تجاوز بدان ياخوردن گوشت آن خوددارى مى کردند،روح ياجانورحامى شخص –مترجم-لغت نامه ی «بابیلون» ) و پیوستگی زیادی با مکان های مقدس دوگون ها که دوگون ها برای قربانی اجدادیشان ، ارتباطات روحی و قربانی کردن هایی برای امور کشاورزی استفاده می کردند دارد. مارسل گرایل و همکارانش آمدند تا مطمئن شوند که همه ی مکان های عمده ی قربانی کردن دوگون ها با افسانه ی خلقت جهان که منحصرا به خدایی به نام نومو مربوط است ارتباط دارد. معابد بینو خانه ی ارواح اجداد افسانه ای بود که در مبدا تاریخی نامعین قبل از پیدایش مرگ در برابر انسان زندگی می کردند.

ارواح بینو اغلب خودشان را به صورت حیوانات در برابر نسل ها و نوادگان شناخته شده یشان در می آورند و در هنگام ریخته گری یا مهاجرت پا در میانی و واسطه گری می کنند و این گونه توتم قبیله می شوند.

روحانی های هر بینو از جایگاه ها و حرمهای مقدسی که اغلب نمای آنها با نگاره ها و سمبل های رمزی و نشانه ای نقاشی شده است نگهداری میکنند.

قربانی های » مخلوط خون و گندم » که در برداشت محصول اول انجام میگیرد، معابد بینو به هنگام بذرپاشی زمین ها و وقتی که شفاعت اجداد ابدیشان در میان باشد ساخته میشود.

دوگون ها بر این باورند که، با برگزاری چنین مراسمی، نیروی خیرخواهی از جدشان به آنها منتقل میشود.

ماسک های کانانگا شامل طرح های هندسی است. این ماسک ها موجودیت اولین موجودیت انسان ها را اظهار میدارد. دوگون ها باور دارند که رقص داما پلی به درون دنیای ماوراء طبیعه خلق میکند. بدون رقص داما، فرد مرده نمیتواند به صلح دست یابد.

 خود-دفاعی آن ها از همبستگی اجتماعی شان، که بر پایه ی مجموعه ای از اعتقادات قوی فلسفی و دینی است می آید، قانون اساسی ای که توسط نیاکان پرستش میشود.

ماسک های آیینی و جسدها برای مراسم ها استفاده میشود و این ماسک ها در غارها نگه داری می شود.

دوگون ها مسلمان یا آنیمی هستند . پک توگونما، خانه ی کلمات که نشان مرکز اجتماعی مردان است، در هر کدام از دهکده های دوگون ها موجود است.

سقف کوتاه که توسط حکاکی یا مجسمه سازی حمایت می شود، از بحث های تعصبی و هواخواهی که از تشنج زدایی درون جنگ می آید، جلوگیری میکند.

سمبل ها و نمادهای با معنی «توگونا» را احاطه کرده است. در دشت «گوندو» ستون های «توگونا» اغلب از چوب «کایل» تراشیده و حکاکی میشوند و اغلب موضوع هایی درباره ی زایش و باروری را نمایش میدهند.تعداد زیادی از حکاکی ها از سینه ی زنان هستند. دوگون ها ضرب المثلی دارند که میگوید: » پستان دوم تنها به خدا » (با عرض پوزش این جمله ی انگلیسی معنی مشخصی برای ترجمه نداشت.مترجم.)

متاسفانه ، کلکسیونرها، قسمت هایی از ستون ها که اشکال پیچیده تری را دارند، با عبور کردن افراد سالمند دهکده به یغما برده اند. این ناقص کردن ستون های حکاکی شده، امنیت آن ها را تضمین میکند.

» آماگومه دلو » راهب و غیب گویی در روستای » بونگو » مراسمی را انجام میدهند، او با دیدن نشانه ها و شبکه ها در ماسه پیشگویی میکند. هنگام تاریک و روشن و گرگ و میش شدن هوا، او سوال های خود را روی ماسه برای جواب گرفتن از روباه مقدس میکشد و مینویسد. مردم دوگون باور دارند که روباه دارای قدرت های ماوراء طبیعه است.

قبیله ی دوگون ممکن است سوال هایی همچون، مردی که من عاشقش هستم، او نیز مرا دوست دارد؟ یا، آیا پیشنهاد شغلی کار در کلیسا را قبول کنم یا نه؟ را از غیب گو بپرسند. هنگام صبح، غیب گو پاسخ هایی را که روباه روی ماسه برجا گذاشته است را تعبیر میکند و میگوید.

روباه حتما می آید ، چون خود میداند ارزن، شیر و بادام زمینی برای او ، این حیوان مقدس در آنجا آماده شده است.

واشنگتن پست – دوگون – ویکی پدیا ( انگلیسی )

نومو

NOMMO

-          نجوم و اختر شناسی

دوگون ها به علت داشتن دانش اختر شناسی و آموخته های سنتی شفاهی شان در این علم بسیارمعروف هستند ؛ اگر به هزاران سال پیش از این بازگردیم ، در مورد منظومه های ستاره ای ، پیوندی بین صورت فلکی شعرای یمانی و ایزیس ، الهه ی مصری می بینیم.

تا قرون 19 و 20 میلادی ، در مورد دانش اختر شناسی دوگون ها و این که آن ها این دانش را از کجا آموخته اند اکتشافی صورت نگرفت.

سنت شفاهی آن ها می گوید که «نومو» این دانش را به آن ها آموخته است.

منبع اطلاعات و دانش آن ها شاید به زمان کاهنان مصر باستان برسد.در سال 1930 میلادی ، 4 کاهن دوگون ، مهم ترین و ارزشمند ترین سنت های نا گفته و در راز نگاه داشته شان را با دو انسان شناس فرانسوی ، به نام های «مارسل گریال» و «گرمین دیه ترلن» ، با 15 سال شاگردی و کارآموزی  این دو فرانسوی در قبیله در میان گذاشتند.

http://reinep.files.wordpress.com/2010/03/dogonmask.jpg?w=604

این ها افسانه های مرموز و در راز مانده ای در مورد ستاره ی شعرای یمانی (در فارسی به آن «شباهنگ» و در انگلیسی به آن “Sirius” می گویند. مترجم) که 6/8 سال نوری با زمین فاصله دارد بود.کاهنان دوگون می گویند که ستاره ی شعرای یمانی دارای ستاره ی همدمی است که از چشم انسان پوشیده و نا مرئی است.آن ها حتی اظهار می کنند که این ستاره مدار بیضوی با دوره ی گردش 50 ساله ای دارد که به دور ستاره ی شعرای یمانی می گردد که این ستاره کوچک و به طرز شگفت انگیزی سنگین است و به دور محور و قطب خود دوران می کند و می چرخد.

انسان شناس ها به طور ابتدایی این معلومات را در یک مجله ی گمنام انسان شناسی منتشر کردند، زیرا آن ها قدر و اهمیت اختر شناسی و علمی این اطلاعات مهم را نمی دانستند.

چیزی که آن ها نمی دانستند این بود که از سال 1844 میلادی ، اختر شناسان به این نکته مظنون شده بودند که ستاره ی شعرای یمانی همدمی دارد ، یعنی آن ها حدس زده بودند که این ستاره باید همدمی داشته باشد.هنگامی که آن ها با رصد های انجام شده پی بردند که ستاره ی شعرای یمانی در مسیر خود تلو تلو می خورد و لنگ می زند و می لرزد ، گمان آن ها به یقین و واقعیت تبدیل شد.

در سال 1862 ، الوان کلارک ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی را کشف کرد که با کشف او معلوم شد که این ستاره منظومه ای دو ستاره ای است.

http://africa.si.edu/exhibits/inscribing/images/eduimages/5.-Dogon-rock-paintingsLG.jpg

در سال 1920 ، معلوم شد که ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی ، یعنی شعرای یمانی B ، یک ستاره ی کوتوله ی سفید است.کوتوله های سفید ستاره هایی کوچک ، متراکم و چگال اند که به طور کم نور و تاریک می درخشند.کشش جاذبه ی این ستاره ی همدم ، علت تلو تلو خوردن ستاره ی شعرای یمانی است.شعرای یمانی B از سیاره ی زمین کوچکتر است.

دوگون ها نام این ستاره ی همدم را پوتولو (potolo) به معنای ستاره ی تولو ، و به معنای کوچکترین بذر- پو گذاشته اند.بذر به خلقت مربوط است و بر می گردد ؛ در این جا شاید به معنای خلقت انسان.با این اسم (بذر) آن ها کوچک بودن ستاره را توصیف می کنند.آن ها می گویند این کوچکترین چیزی است که وجود دارد.آن ها حتی ادعا می کنند که این «سنگین ترین ستاره» است و به رنگ سفید است.دوگون ها بدین گونه ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی را با سه مشخصه ی اصلی و عمده به عنوان یک کوتوله ی سفید توصیف می کنند:کوچک ، سنگین و سفید.

توصیف نومو

نومو ها ارواح و روان های اجدادیشانند (گاهی اوقات مربوط می شود به خدایان( که به وسیله ی قبیله ی دوگون مالی پرستش می شده اند.کلمه ی نومو از یک کلمه ی دوگونی به معنای «درست کردن یک نوشیدنی» مشتق شده است.نومو ها معمولا مخلوقاتی دو جنسه (ذوحیاتین ، خاکی و آبی.مترجم) و ماهی مانندی توصیف شده اند.هنر های بومی ، نومو ها را مخلوقاتی شبه انسانی ، با دست و پا و مانند ماهی با دم نشان می دهند.

گاهی حتی به آن ها «ارباب آب» ، «آگاهی دهندگان و انگیزانندگان» و «معلمان» می گویند.

 

خدایان ذوحیاتین (دو جنسه)

نومو را می توان تک و منحصر بفرد یا گروهی از ارواح به عنوان یک کل نامید.معنی این عنوان یعنی «نومو» را میتوان «به طور مشخص فرد» و «نومو ها» را میتوان به گروهی از
«هستی ها یا بودن ها» ربط داد

نومو شایسته ی اسم هایی همچون «منحصر به فرد» یا «گروهی از ارواح به عنوان یک کل» نیز هستند.

اسطوره شناسی (افسانه شناسی) نومو

اسطوره شناسی نومو اظهار می کند که نومو اولین مخلوقی بود که توسط خدای آسمانی ، آما ، آفریده شد.اندکی بعد از این خلقت نومو تحت تاثیر یک دگرگونی قرار گرفت و به 4 جفت دوقلو تبدیل شد.یکی از این دو قلو ها علیه نظم جهانی که توسط آما خلق شده بود،شورید.آما ،برای دوباره نظم بخشیدن به خلقتش یکی دیگر از اولاد و دودمان نومو را قربانی کرد و بدن او در سراسر جهان تجزیه و پراکنده شد.این پراکندگی بدن ، توسط دوگون ها ، به عنوان منبعی برای ازدیاد معابد بینو در سرزمین مادریشان تلقی شد ; بدین صورت که هر جا که تکه ی بدنی افتاد ، آن ها معبدی بنا کردند.

در اواخر سال 1940 میلادی ، دو انسان شناس فرانسوی نامبرده ( که از سال 1931 با دوگون ها کار می کردند و به سر می بردند) ، میراث داراطلاعاتی ارزشمند و مرموز دیگری نیز شدند و آن چیزی نبود جز اسطوره شناسی مهر و موم شده و مرموز دیگری درباره ی نومو.

دوگون ها به این دو انسان شناس ، باوری را گفتند که می گفت نومو ها ساکن و مقیم و اهل ستاره ی گردنده به دور ستاره ی شعرای یمانی بودند!

نومو ها با یک کشتی فضایی به همراه غرش و صدای رعد آسا و آتش از آسمان فرود آمدند.بعد از پایین آمدن ، آن ها مخزن آبی ساختند و در آن به غواصی پرداختند.افسانه های دوگون ها اظهار می کند که نومو ها نیازمند زندگی در محیطی با مایع آب بودند.

بر حسب افسانه ای که گرایل و دیه ترلن نقل می کنند :نومو بدن خود را در برابر انسان ها قسمت قسمت و تکه تکه می کرد تا انسان ها از آن تغذیه شوند.شاید به همین دلیل نیز آن ها میگویند که جهان «نوشیده از بدن او» است; نومو همچنین انسان ها را وادار به نوشیدن کرد.او تمام وجودش را به هستی های انسان بخشید.نومو به یک درخت به دار آویخته شد و مصلوب شد ، اما زنده و احیا شد و به خانه و دنیای مادری خودش بازگشت.افسانه های دوگون می گوید او روزی در قالب انسانی ، برای ملاقات دوباره ی زمین در آینده باز خواهد گشت.

Enki or Ea-in

 جدال

 در سال 1970 کتابی با عنوان » راز شباهنگ » درباره ی سنت ها و باورهای دوگون ها در باب ستاره ی شباهنگ و نوموها توسط » رابرت تمپل » به چاپ رسیده و به محبوبیت قابل توجهی نیز رسید. در این کتاب » رابرت تمپل » به این نتیجه رسید دانش دوگون ها درباره ی نجوم و پدیده های غیر قابل رویت کیهانی را فقط در صورتی میتوان توضیح داد که قبول کرد این دانش ها توسط نژاد فرا زمینی که در برخی نقاط در زمان های گذشته به ملاقات دوگون ها آمده بودند به آن ها داده شده است. او این قبیله را به افسانه ی نومو ربط داد و قانع شد و به این پی برد که نوموها ساکنان فرا زمینی منظومه ی ستاره ای شباهنگ بودند که در گذشته های دور چندین بار به زمین سفر کردند و دانش درمورد منظومه ی ستاره ای شباهنگ ( شعرای یمانی را ) ، ( مانند منظومه ی شمسی ما ) را در اختیار قبایل دوگون قرار دارند.

http://preterhuman.net/texts/other/crystalinks/siriusdna.gif

در این حال،» والتر ون بیک » ، انسان شناسی که درباره ی دوگون ها مطالعه میکند، هیچ شواهدی از اینکه دوگون ها ذره ای دانش تاریخی درمورد ستاره ی شعرای یمانی را در گذشته داشته اند پیدا نکرد.

ون بیک مطرح کرد که » گرایل » درگیر مسایلی همچون مشکلات پرسش از منابع دوگونی خودش شد که در طی آن افسانه ها و اسطوره های جدیدی با درد دل ها و صحبت های دوگون ها به وجود آمد.

«کارل ساگان » در اولین گردهمایی دوگون اشاره کرد که دوگون ها دانش خود در مورد این که ستاره ی شباهنگ ستاره ای دوتایی است را در سال 1940 کسب کردند، یعنی در حالیکه فرصت فراوانی نیز داشتند تا دانش خود در مورد علوم کیهانی درباره ی ستاره ی شعرای یمانی و منظومه ی شمسی را در تماس با جوامع زمینی و انسان ها را ارتقا دهند. (یعنی او میگفت دوگون ها دانش خود را در همین 70 سال اخیر کسب کرده اند.)  نیز باید به این نکته اشاره کرد که سیستم های ستارگان دوتایی مثل شباهنگ دارای منطقه بسیار محدود و یا منطقه  ای غیر مسکونی برای حفظ سیاره ای قادر به حفظ زندگی  ، آن طور که نوموها از زندگی وابسته به آب میگویند، هستند.

http://www.buyafricanantiques.com/images/Dogon-statue.jpg

بعد از این انتقاد شدید از سوی ون بیک، دختر و همکار » مارسل گرایل » ، » جنو یو کالاما گرایل» ، با دفاع از گفته های پدرش ، انتقادات ون بیک را رد کرد و این گفته های او را ناشی از حدس و گمان اشتباه که ریشه در جهل آشکار و عادت درونی او دارد ، دانست. اما ون بیک به نقل از خود و انسان شناسان دیگر همچنان به این گفته ی خود که دوگون ها در مورد ستاره ی همدم شباهنگ میدانستند ( » امه یا » یا ستاره ای بزرگتر از شباهنگ «ب » ،اما در بزرگی سبکتر و کمنورتر ) درست است، پایبند ماند و باعث شد که این موضوع همچنان مورد بحث قرار بگیرد.

در سال 1995، مطالعات گرانشی احتمال وجود ستاره ی کوتوله ی قرمز را که به دور شباهنگ میگردد، نشان داد. اما مشاهدات بیشتر این موضوع را تایید نکردند.

روزنامه نگار و شخص شکاکی به نام » جیمز ابرگ » که مقاله هایی درباره ی فضا مینوشت ادعای ظاهر شده در مورد افسانه و اسطوره شناسی دوگون را در کتابی که در سال 1982 به چاپ رسید جمع کرد. او تصدیق میکند که فرضیات اخیر کاملا اتفاقی هستند و هیچ پایه و اساس و شواهد مستندی ندارند و نتیجه میگیرد که رمز و راز ستاره ی شباهنگ همیشه به همین صورت باقی خواهد ماند، همان طور که از اسمش پیداست : » معمای شباهنگ » .

پیش از این، منتقدان دیگری مانند ستاره شناسی به نام » پیتر پش » و همدستان او » رولاند پش » و » ایان ریدپث » ،دانش پیشرفته ی اختر شناسی دوگون ها را حاصل مخلوطی از زیاده روی در شرح و بیان توسط مفسران و عدم خلوص و ناپاکی  فرهنگی دانسته اند.


|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
موضوعات مرتبط: یوفوها و بیگانگان , عجایب شگفت انگیز , ,
تاریخ : جمعه 8 / 6 / 1391
نویسنده :

آدم‌خواری یا کانیبالیسم (به انگلیسی: Cannibalism) عادت یا رسم خوردن گوشت انسان است به وسیله انسانی دیگر. باستان‌شناسان نشانه‌هایی از این عادت یا رسم را در جامعه‌های ابتدایی یافته‌اند. بررسی‌های مردم‌شناسان نشان می‌دهد که آدم‌خواری انگیزه‌های گوناگون داشته‌است که مهم‌ترین آنها عبارت است از:

خوردن گوشت انسان به عنوان یک ماده غذایی:

بعضی از قبیله‌های سیاه پوست گینه، در آفریقا، گوشت انسان می‌خوردند و برای تهیه آن به قبیله‌های دیگر حمله می‌کردند و اسیر می
‌گرفتند.اسیران را، مانند گاو و گوسفند، می چراندند تا پروار شوند.اسکیمو‌ها نیز هنگام دست نیافتن به هیچ گونه ماده غذایی گوشت انسان می‌خوردند.

خوردن گوشت انسان برای نشان دادن مهر یا کینه:

بعضی از قوم‌های آدم خوار برای بزرگداشت خویشان و بزرگان قوم و قبیله خود، و دست یافتن به روح و نیرو و صفت‌های خوب آنها، گوشت آنها را، پس از مرگ، می‌خوردند. ماساژت ها، که در دوره هخامنشیان در کناره شمال شرقی دریای خزر می‌زیستند، برای بزرگداشت خویشامندان سالمند خود، آنها را قربان می‌کردند و گوشتشان را می‌خوردند. بعضی از قوم‌های آدمخوار نیز برای نشان دادن خشم و نفرت و کینه خود گوشت دشمنان خود را می‌خوردند.

خوردن گوشت انسان برای نزدیک شدن به خدایان و الاهگان و بستن پیوند دوستی با آنها:

مردم شهر حران یکی از شهرهای کهن بین‌النهرین، در دوره پیش از اسلام، هر سال کودکی را به خدای نگهبان بت هایشان پیشکش و قربان می‌کردند. گوشت قربانی را با آرد سفید و زعفران و روغن زیتون و سنبل به صورت قرص‌هایی به اندازه انجیر در می‌آوردندو می‌پختند و به نیایشگران می‌خوراندند. مردم قبیله‌ای در هند بیماران و سالمندان قبیله را به نشانه علاقه به الاهه مقدس کالی، همسر کینه ورز شیوا، یکی از خدایان هندوها، و خرسند و آرام کردن او می‌کشتند و گوشت آنها را می‌خوردند.

خوردن گوشت انسان به سبب عقیده داشتن به نقش جادویی و درمانی آن:

در میان بعضی از بومیان استرالیای مرکزی رسم بود که مادران گوشت کودکان مرده خود را می‌خوردند تا نیرویی را که به هنگام زادن به آنها داده بودند بازپس گیرند. مردم گل باستان(نیاکان فرانسویان) خوردن گوشت قسمت‌هایی از بدن انسان را برای درمان بعضی از بیماری‌ها سودمند می‌دانستند. در سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی، کریستف کلمب در جزیره‌های آنتیل، میان آمریکای جنوبی و آمریکای شمالی، به قومی به نام کارائیب بر خورد که میانشان خوردن گوشت انسان رسم بود. کلمب آنها را کانیبال نامید. این نام در بسیاری از زبان‌های اروپایی به معنی آدمخوار به کار رفته‌است. اروپائیان عادت یا رسم هم‌نوع‌خواری را کانیبالیسم (cannibalism) نامیده‌اند.

امروزه، به سبب نزدیکی قوم‌ها و قبیله‌ها به یکدیگر و افزایش دانش و بینش آنها و پیشرفت تمدن و فرهنگ، آدمخواری تقریباً از بین رفته‌است.

در هنگام گرسنگی

در قحطی در کشور اکراین در دهه ۱۹۳۰، بسیاری ازافراد ازطریق آدم‌خواری از جریان قحطی نجات یافتند[۱] این اقدام در زمان قحطی در جنگ داخلی چین نیز تکرار شد.[۲] همچنین برخی اطلاعات فاش شده از کره شمالی نشان می‌دهد که آدم خواری در بین پناهجویان از قحطی (بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ میلادی)، در آن کشور رخ داده‌است.[۳]
در سال ۱۹۷۲ پس از حادثه سقوط پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه، که حامل بازیکنان یک تیم راگبی مونته ویدئو اروگوئه بود، نجات‌یافتگان که تا هفتاد روز پیدا نشدند و نیروهای جستجو از یافتن آنها قطع امید کرده بودند. آنها از طریق خوردن گوشت اجساد بازماندگان حادثه، توانستند گرسنگی خود را بر طرف کنند. از ۴۵ سرنشین این هواپیما، ۱۶ نفر در نهایت نجات یافتند. یکی از نجات‌یافتگان از این حادثه کتابی دراین باره به نام (به انگلیسی: Alive: The Story of the Andes Survivors) منتشر کرد همچنین فیلمی به نام (به انگلیسی: Alive) نیز بر مبنای این ماجرا ساخته‌شد


|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
تاریخ : جمعه 8 / 6 / 1391
نویسنده :
منطقه‌ای کویری و پر از تپه‌های ماسه‌ای که در جنوب سمنان، شرق دریاچه نمک، شمال چوپانان و اناراک و غرب جندق قرار دارد." ریگ جن" منطقه‌ای کویری و دارای تپه‌های ماسه‌ای در کویر مرکز
ی ایران است و به دلیل وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه آب، در گذشته‌های دور، محل عبور کاروان‌ها نبوده و فقط در سال‌ها اخیر، چند گروه از محققان و سیاحان به آن منطقه رفته‌اند.

به گزارش انتخاب به نقل از هفته نامه سیاحت-تجارت، فرو رفتن در گل و لجن در «ریگ جن»، شاید یکی از خطرناک‌ترین اتفاقاتی باشد که ممکن است گریبانگیر مسافران ناوارد شود و آنها را به کام مرگ بکشاند. سال‌های متمادی، هیچکس جرات آنکه به «ریگ جن» سفر کند و راز این کویر اسرار‌آمیز را کشف کند، نداشت، یا اگر حتی جراتش را هم داشت،‌ به دلیل ناآشنایی با منطقه در راه می‌ماند، اما بالاخره چند سال پی، طلسم «ریگ جن» توسط علی پارسا،‌کویر‌شناس مقیم آمریکا شکسته شد. او به همراه آقای میرانزاده، رئیس وقت پارک ملی کویر، با هواپیما بر افراز ریگ جن رفتند تا ثابت کنند که هیچ چیز شگفت‌انگیزی در ریک جن وجود ندارد.

علی پارسا، اما یک سال بعد، با ماشین وارد «ریگ جن» شد و بعد از آن بسیاری از کویرنوردان از «ریگ جن» گذشتند. البته با تجهیزات کامل، که نه گرفتار روح شدند و نه جن زده!

مهمترین مسئله اینکه اگر تا به حال کویر نوردی نکرده‌اید و به اصطلاح حرفه‌ای نیستید، برای اولین تجربه، به هیچ عنوان «ریگ جن» را برنگزینید که در این صورت، رفتنتان با خودتان است و برگشتنتان با خدا، حتی اگر هم حرفه‌ای هستید، حتماً به طور گروهی به این منطقه سفر کنید. بهترین وسیله برای سفر به این منطقه جیپ‌های سبک وزن است، نقشه را هم فراموش نکنید، چون سفر به «ریگ جن» بسیار خطرناک است.

برای سفر به «ریگ جن» حداقل باید به اندازه دو هفته آب، بنزین، غذا و وسایل فنی ماشین را به همراه داشته باشید. در ضمن، بلد محلی را فراموش نکنید، چون محلی‌ها معمولاً آدم‌های کار کشته‌ای هستند و علاوه بر تعیین مسیر، حتی در شرایط سخت، خیلی خوب می‌توانند راهنمایی‌تان کنند.


بخشی از منطقه، نسبتاً مسطح‌تر است با تپه‌ها کوچک‌تر، بنابراین عبور از آن نسبتاً آسان به نظر می‌رسد ولی با کمی پیشروی، با کم شدن ارتفاع به اراضی باتلاقی می‌رسید که اینجا تقریباً جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی می‌رسید که اینجا تقریباً جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی می‌رسید که اینجا تقریباً جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی بی‌فایده است، بنابراین بهتر است از سمت شمال غربی به حرکتتان ادامه دهید. وقتی آخرین کوه‌هایی که 2300 متر ارتفاع دارند را رد کردید، به بخش شمالی «ریگ جن»می‌رسید. از اینجا، کوه دماوند را هم می‌توانید ببینید. با ادامه این مسیر، به پارک ملی کویر می‌رسید.

اگر شما مسیر دیگری را می‌پسندید، می‌توانید با استفاده از نقشه و راهنما، مسیر جدیدی را تجربه کنید،‌ اما تمام سختی‌ها و بالا و پایین‌ها، یک طرف و آسمان پرستاره شب‌هایی ریگ‌ جن هم یک طرف. خوابیدن روی شن‌های روان، روی تپه‌ای بلند و چشم‌ دوختن به آسمانی که حتی یک نقطه سیاه ندارد و شهاب سنگ‌هایی که هر از گاهی مثل تیر فرشتگان حافظ زمین، که شیاطین را از نزدیک شدن به زمین باز می‌دارند، تمام خستگی روزانه و در شن و باتلاق فروفتن را از تن شما می‌زداید!

محلی‌های این منطقه، چوپان‌ها و ساربان‌ها معتقدند که اگر کسی پایش به ریگ جن برسد، بلافاصله ناپدید و توسط ارواح و موجودات ماورایی به قلب ریگ‌جن فرستاده می‌شود!

یکی از کاوشگران می‌گوید که حتی شتر‌های اهالی کویر هم وقتی به این منطقه می‌رسند، می‌ایستند و به هیچ عنوان حرکت نمی‌کنند!

آیا واقعاً این منطقه مثلث برمودای ایران است؟ «آلفونز گابریل» اتریشی و یک کاوشگر سوئدی قصد داشتند این منطقه را کشف کنند، اما هیچ کدام نتوانستند از این بخش از کویر عبور کنند و ناچار به سمت یزد برگشتند.

صدای عجیب و غریب و ترس‌آوری که از این بیابان برهوت شنیده می‌شود را می‌توانید در یک فایل صوتی بشنوید.

ریگ جن، شگفت‌انگیز‌ترین اسرار‌آمیز‌ترین و ترسناک‌ترین منطقه ایران است، با باتلاق‌های سهمگین که مرگ را برای هر موجودی زنده‌ای به ارمغان می‌آورد. اتفاقات بی‌پاسخ و توجیه نشده بسیاری در این منطقه روی داده است و نمکزار‌های این منطقه محل قتل و دفتن موجوات زنده بسیاری بوده است.
 

|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
تاریخ : جمعه 25 / 5 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

به گزارش مشرق، فارس به نقل از شبکه تلویزیونی «راشاتودی» نوشت: بخش «گوگل ارث» به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های موتور جستجوگر گوگل در تصاویر جدید خود از مصر، موقعیت جغرافیایی اهرام جدیدی را منتشر کرده است که در سایت‌های اینترنتی به «اهرام گمشده» مصر معروف شده است.

بنا بر این گزارش، این تصاویر ماهواره‌ای 2 هرم جدید را نشان می‌دهد که البته یکی از آنها به نظر می‌رسد سه برابر اهرام ثلاثه در شهر جیزه مصر باشد.

این اهرام گمشده توسط «آنگلا میکول» محقق آمریکایی کشف شده است که از کارولینای شمالی به دقت گوگل ارث را تحت نظر دارد تا بتواند تصاویری از موقعیت‌های جغرافیایی آثار باستانی در جهان جمع آوری کند.

وی در بررسی‌های خود به 2 توده با شکلی غیرعادی برخورد می‌کند که در طول بستر رود نیل واقع شده‌اند. یکی از آنها به شکل هرم سه ضلعی است که از لحاظ اندازه باید بزرگترین هرم جهان باشد.

این محقق در نظر دارد شخصا به مصر سفر کند و این اهرام را مشاهده کند تا وجود چنین اهرام جدیدی را در مصر تأیید کند.

 سال گذشته نیز یک مصرشناس آمریکایی موفق شده بود با کمک «گوگل ارث» هفدهمین هرم گمشده مصر را شناسایی کند.


|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: «اهرام گمشده» مصر پیدا شد + عکس , اهرام گمشده , اهرام مصر , اخرین اخبار از بیگانگان فرازمینی ,
تاریخ : شنبه 9 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه
و لقد ترکناها آیة فهل من مدّکر(سوره قمر، آیه 15)
”و ما آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت شود، پس کیست که پند گیرد؟“

در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک، براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود.

تصویر هوایی از فسیل کشتی که محل آسیب دیدگی ناشی از برخورد به یک صخره در آن مشخص است. بلافاصله پس از مشاهده این تصویر، تعدادی از متخصصان، علاقه مند به پیگیری شدند. دکتر براندنبرگ از دانشگاه ایالتی اوهایو یکی از این علاقه مندان بود. او کسی بود که قبلاً در زمینه کشف تأسیسات روی زمین از طریق هوا، مطالعات دانشگاهی داشت و پایگاههای موشکی کوبا را در دوران کندی کشف کرده بود.

عكس هوایی از شئ كشتی شكل


|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: کشتی نوح , حضرت نوح ,
تاریخ : شنبه 9 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

 

امروزه در جمهوری کنگو در افریقا منطقه ای گرم و مرطوب وجود دارد که با جنگلهای انبوه و تالابها و رودها پوشیده شده است.در میان این تالابها تالابی وجود دارد که بدون شک بزرگترین تالاب روی زمین است.این تالاب که به تالاب لیکوالا معروف است مساحتی در حدود 55000 مایل مربع را اشغال کرده است(حتی از ایالت فلوریدا هم بزرگتر است).دولت کنگو به طور رسمی اعلام کرده که 80 درصد این تالاب ناشناخته است و اکنون همانند دنیایی جدید برای دانشمندان میماند.

ردپاهای بزرگ

سالهای اخیر 

گزارشات مربوط به مشاهده ی مخلوقی دایناسور شکل در افریقای مرکزی به حدود 200 سال پیش برمیگردد.بر طبق گزارش ویلیام بیل گیبونز در سال 1776 مبلغان مذهبی فرانسوی هنگام عبور از میان جنگل به ردپاهای بزرگی روی زمین برخوردند.جای پاها قطری به اندازه ی 3 فوت و فاصله ای به اندازه ی هفت فوت داشتند.این رد پاها متعلق به حیوانی بزرگتر از فیل باشد زیرا فاصله ی بین پاها بسیار زیاد بود و همچنین فیلها به صورت دسته جمعی حرکت میکنند نه به تنهایی.یکی از کشیشان گفت که این حیوان را دیده در حالی که در میان تالاب در حال خوردن علف و سبزیجات بوده است


|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: هیولای دریاچه , mokelembembe ,
تاریخ : شنبه 9 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

بسم الله الرحمن الرحیم
 

مطلبی را خواهید خواند مقدمه ایست برای مطلب بعدی و اصلی.

قصد دارم در مطلب بعدی از نمادهای موجود در دلار آمریکا رمز گشایی کنم و ثابت کنم که دلار آمریکا یک طلسم است.و همه جهان توسط آن مسخ شده اند. ان شا الله به زودی .....

در یکی از پیشگویی های نوستراداموس (جادوگر و کابالست فرانسوی قرن هفده ام) آمده است:

On the 11day of the 9month

Two metal birds will crash into two tall statues

In the new city

And the world will end soon after

در روز 11 از ماه 9

دو پرنده آهنین با دو برج برخورد می کنند

در شهر جدید

و پس از آن جهان بزودی پایان خواهد گرفت


|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: 11 سپتامبر , نوستراداموس , راز دلار های امریکایی , یازده سپتامبر و دلار آمریکا ,
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

کاري که ما انجام مي دهيم اين است: صبر! صبر! صبر! به يک دليل جالب: زيرا موجودات فرازميني خود راه هايي براي ارتباط با ما خواهند يافت! بجاي اينکه ما دنبال آنها بگرديم، منتظر مي مانيم تا آنها ما را پيدا کنند!

 

موسسه ي وتي براي رسيدن به هدف خود ، در آينده ي نزديک برنامه اي کامپيوتري ارائه خواهد داد که شما با دانلود آن از وقت تلف شده ي  کامپيوتر خود در جهت انتظار براي هوشمندان فرازميني استفاده خواهيد کرد...براي انجام اين کار نيز نيازي به اتصال به شبکه نيست...

                           

* هنگاميکه شما کسي را در بين شلوغي گم مي کنيد، بهترين روش اين نيست که به دنبال او برويد ، بلکه منطقي تر است که سر جاي خود منتظر بمانيد تا او بيايد. غير منطقي به نظر مي رسد که جايگاه شناخته شده ي خود را رها کنيم و به دنبال مکان ناشناخته اي برويم.

هدف اين طرح ايجاد يک انتظار پرمعني و علميِ جهاني با همکاري ساکنان زمين مي باشد. متخصصاني در زمينه ي اخترفيزيک ، زيست شناسي ، عصب شناسي ، روانشناسي و فلسفه نيزاين طرح را همراهي مي کنند. براي آشنايي بيشتر ، پوستر ويژه وتي را در اينجا ببينيد. اين پوستر علاوه بر معرفي موسسه و اهداف آن، معادله ي بريک را نيز مورد بررسي قرار مي دهد

چه مدت زماني براي مشاهده ي نتيجه اين فعاليت بايد صبر کنيم؟ يکي از مسوولين موسسه به اين پرسش اينگونه پاسخ داد: ما ترجيح مي دهيم هر روز اجراي اين طرح را يک نتيجه ببينيم، که به ما اطلاعاتي کوچک پيرامون هوش فرازميني ارائه خواهد داد. عدم حضور موجودات فرازميني در سياره ي زمين همانقدر مفيد است که حضور آنها و فعاليت ما در نوع خود يک روش علمي است.

 

چرا صبر؟

ثابت شده است رويدادهايي که احتمال وقوع آنها بسيار زياد است ، در هر زماني ، دير يا زود سرانجام به وقوع مي پيوندند.... تنها اگر ما به اندازه ي کافي صبر کنيم...ما مي دانيم که حيات فرا زميني وجود دارد ، پس بهتر است منتظر بمانيم. اين خود دليل محکمي براي اعتبار جهاني اين انتظار است. هنگاميکه شما کسي را در بين شلوغي گم مي کنيد، بهترين روش اين نيست که به دنبال او برويد ، بلکه منطقي تر است که سر جاي خود منتظر بمانيد تا او بيايد. غير منطقي به نظر مي رسد که جايگاه شناخته شده ي خود را رها کنيم و به دنبال مکان ناشناخته اي برويم. مثلا افرادي که در ايستگاه اتوبوس نشسته اند چه کار مي کنند؟ چرا بجاي اينکه کاري انجام دهند فقط نسشته اند؟ جواب روشن است، آنها در حال صبر کردن هستند!! چرا که اگر بخواهند بدنبال اتوبوس ها بروند هيچ گاه نخواهند توانست سوار آنها شوند.

همچنين صبر کردن بي دردسر و بي خطر است و مسائلي چون گرمايش زمين، تروريسم يا مبارزات هسته اي را به دنبال ندارد.

                    

*اقمار مشتري؛ يو، گانيمد، کاليستو و اروپا، ميلياردها سال منتظر ماندند تا اينکه در سال 1510 گاليله آنها را کشف کرد.

اگر شما خود را با اين انتظار سازگار نمي بينيد ، موسسه ي وتي چند پيشنهاد براي شما دارد: براي مثال تکنيک قديمي ضربه زدن بر روي ميز با انگشتانتان، شروع خوبي است! همچنين مي توانيد رگه اي از کاغذهاي شطرنجي را برداشته و تمام مربع ها را با مدادي نرم پرکنيد! هنگاميکه کاغذتان تمام شد ، مي توانيد يک فنجان چاي براي خود آماده کنيد...تنها براي تنوع! در آخر به تعويق انداختن کار هميشه يک انتخاب موجود است. مطمئنا شما الان در حال انجام کاري هستيد. پس در حال صبر کردن هستيد؟ شما در واقع عضوي از جامعه اي جهاني هستيد که همگي در حال صبر کردن هستند. شما به همکاري بقيه ي اعضا صبر مي کنيد! اين کار هم هوشمندانه و هم غير عاقلانه است

 

چگونه به اين طرح بپيونديم؟

شما اکنون مي توانيد به اين لينک مراجعه کرده ، پس از معرفي خود و پيوستن به اين طرح جهاني يک مدرک ويژه با نام خود دريافت کنيد....بدون انتظار کشيدن! نمونه اي از اين مدرک را در اينجا ببينيد.

*شايد اين حرکت جهاني با مفهوم «انتظار براي ظهور منجي» قابل مقايسه نباشد، ولي نشان مي دهد که جهانيان هم اهميت مفهوم انتظار و ارزش و زيبايي آن را درک مي کنند. مفهوم انتظار که در فرهنگ شيعي مقدس ترين و ارزشمندترين عملي است که يک مؤمن انجام مي دهد، يک عمل قلبي است که لحظه به لحظه و دقيقه به دقيقه منتظريم تا مولايمان ظهور کند و جهان را از ظلم ها و بدي ها پاک سازد. و البته اين انتظار در عمل و رفتار ما ظاهر شود... به اميد آن روز!

 


|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: انتظار جهانی برای هوشمندان فرازمینی , رابطه انسان با فرازمینی ها ,
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

«نيك كوك»، روزنامه نگار انگليسي و كارشناس هواپيماهاي نظامي، در گزارشي تحت عنوان «اسناد محرمانه» كه در اكتبر 2005 از شبكه «كانال4« انگليس پخش شد، منشأ بشقاب پرنده ها را نازي هاي آلمان ذكر مي كند و خاطرنشان مي سازد: در زمان جنگ جهاني دوم، دانشمندان آلماني در يك پايگاه زيرزميني فوق سري در لهستان بر روي پروژه هايي چون «نيروي ضدگرانش» و نيز ساخت ديسك هاي پرنده كار مي كردند. اما، در پايان جنگ آمريكايي ها اين دانشمندان (و تكنولوژي هاي آنان) را با خود به آمريكا بردند.  

 

«نيك كوك» در ادامه گزارش خود مي گويد: مقامات آمريكايي با هدف پنهان نگاهداشتن آزمايشات خود بر روي هواپيماهاي جديد نظامي از جمله «يو2» بر فراز اتحاد شوروي، حتي باور فرضيه موجودات فرازميني را در رسانه ها مورد تأييد قرار دادند. وي در پايان تصريح مي كند كه به رغم بسياري مشاهدات، اشياي آسماني ذكر شده در غالب گزارشات در اصل هواپيماهاي نظامي با اشكال غيرمتعارف و عجيب و غريب بوده اند.   

 

در «پايگاه 51» چه مي گذرد؟

«پايگاه 51» يا «منطقه 51» گستره اي جغرافيايي در «نوادا»ي آمريكاست كه «دريم لند» ، «واترتاون» ، «رنچ» ، «پارادايز رنچ» «فارم» ، «باكس» ، «گروم ليك» ، «نورلند» و يا «داير كتوريت فور ديولوپمنت پلانز اريا» Area نيز خوانده مي شود، و درواقع پايگاهي نظامي را در خود پنهان دارد كه كاملا محرمانه و فوق سري است. «پايگاه 51» در اصل سري ترين پايگاه جهان است كه صرفا به طراحي، ساخت و آزمايش انواع هواپيماهاي فوق پيشرفته با اشكال گوناگون مربع، مثلثي شكل، گرد و... مي پردازد.  

 

«منطقه 51» مستطيلي است به وسعت 515 كيلومترمربع در ناحيه «لينكلن» نوادا، در حدود 160 كيلومتري شمال غربي «لاس وگاس». اين منطقه بخشي از سرزميني پهناور است كه 21 هزار و 140 كيلومترمربع وسعت دارد و به Air Force Range يا «رسته نيروي هوايي نليس» متعلق است. 

 


|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: منطقه 51 , ساخت بشقاب پرنده ها توسط امریکا , area 51 ,
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه


این باند فرودگاه باستانی باقدمتی 3هزارساله در3000km جنوب پرو قرار دارد!

(محل مناسبی برای فرود سفینه های فضایی باستانی چه ازنوع فانتوم یا چه ازنوع عمودپرواز؟! مترجم)

“صدایی شنیده  می شود : خداوند راه را در دل کویر آماده کرد،
خدای ما  ازمیان استپ ها مسیر صافی ساخت  ! همه دره ها باید عریض شوند
و تمام کوه ها تپه ها باید کم ارتفاع وپست شوند، و چه حتی ، کوه ها صاف ویکدست شد ،
و آن چه که پر از تپه ماهور بود ، هموار شد ، چون جلال وجبروت خداوند باید دیده می شد!
… چمن خشکیده بود، گل پژمرده بود ، چون نفس خداوند در در آن  وادی دمیده شده بود. “
(اشعیا
Chap.40 Par.3/4/5/7 Testamenttکهن)

 

( احتمالا بیگانگان مجهز به وسایل تسطیح عوارض وپستی وبلندی ها بوده اند و سفینه های

 فضایی انرژی  ومیدان الکترومغناطیس بسیار قوی را تولید کرده اند که

 موجب انهدام گل وگیاه وکلیه موجودات وحتی جامدات سختی مثل سنگها شده است ویا ؟….مترجم)


|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: اسرار زمین , باند فرود 3000 ساله , فضانوردان ماقبل تاریخ ,
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

وین هرشل (Wayen Herschel) ، نویسنده ای در زمینه نجوم و باستان کتاب و عقایدش را در سال 2002 میلادی منتشر ساخت ، او رموز ممنوعه و مخفی ابوالهل اسرارآمیز مصر را پیدا کرده است .

رازی که در طول سالها به سبب آشکار سازی تقدس و برابری همه نژاد بشر ، مخفی نگاهداشته شده بود . رازی که به سختی در کشورهایی که به چپاول و استثمار گنجها و مردمان ملل غریب مشغول بودند ، پذیرفته می شود .

تئوریهای موجود تا این تاریخ بیان می کنند که تاریخچه ابوالهل نشانگر ستارگان صورت فلکی شیر است . اگر چه آنها به طور قاطع و مطمئن نمی توانند توضیح دهند که چرا معماران باستانی این صورت فلکی را برای معابدشان انتخاب کرده اند .

وین هرشل ، کاشف تمدنهای باستانی در هفده سال گذشته ، تئوری کاملاً جدیدی را ارائه و پیشنهاد نموده است . در کتابش ،” اسناد (تاریخچه) مخفی ” به برشمردن و ترکیب (حقایقی ) میپردازد تا ثابت کند ابوالهل کلیدی برای فاش نمودن رموز مخفی در یک نقشه بزرگ و یکپارچه ستارگان 50 هرم است.

Sphinx Side View


|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: اهرام مصر , نقشه ستارگان مصری و اسرار آن ,
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

...::  بسم الله الرحمن الرحیم  ::...    

أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ

(حج 46)

چرا در اين سرزمين‏ها سير نمى‏كنند تا وجدانهائی داشته باشند كه با آنها تعقل کنند يا گوشهايى كه با آنها بشوند. آرى، ديدگان كور نمى‏شوند بلكه وجدانهائی كه در صدرها هستند كور مى‏شوند.

وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ .

(بقره 171)

 مثل كسانى كه كافر شدند مثل آن چوپانى است كه بر گوسفندان خود نهيب مى‏زند و چيزهايى مى‏گويد كه گوسفندان نمى‏فهمند تنها صدايى و ندايى از او مى‏شنوند، كر و گنگ و كورند و در نتيجه راهى براى تعقل ندارند.

-------------------------------------------------------------------------------------


|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: کنترل مغز , نفوذ در مغز , نقشه های شوم CIA درباره مغز , cia ,
تاریخ : دو شنبه 6 / 3 / 1391
نویسنده : مهدی نیکخواه

روسیه. در شبه جزیره «کامچاتکا (پنسوئلا)» Kamchatka Peninsula در 200 کیلومتری منطقه «تیگیل» Tigil، باستان شناسان دانشگاه سنت پترزبورگ، فسیلی عجیب کشف کردند. صحت این یافته تایید شده است. طبق گفته باستان شناس «یوری گلوبو» بنظر میرسد که در این مورد، ماهیت این کشف دانشمندان را شگفتزده کرده است. یا حداقل این کشف غیر معمول میتواند تاریخ (یا حتی ماقبل تاریخ) را تغییر دهد.


|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: عجایب شگفت انگیز , ,
برچسب‌ها: قدیمی ترین ماشین دنیا , ماقبل تاریخ , ماشین 400 میلیون ساله در روسیه پیدا شد ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

آخرین مطالب

/